وابستگی ما احتمالا از دوران کودکی و از آغوش مادر شروع میشود. در بسیاری از افراد بهمرور با استقلال جایگزین میگردد اما بعضی دیگر از ما سالها با وابستگی دست و پنجه نرم میکنیم و در پیدا کردن استقلال فردی و شخصیت مستقل دچار مشکل میشویم. غلبه بر وابستگی کار آسانی نیست اما مزایایی را به همراه دارد که میارزد بهایش را بپردازیم. در این مقاله درباره استقلال فردی صحبت میکنیم و به پاسخ این پرسش میپردازیم که «استقلال شخصیتی یعنی چه؟» و «چگونه شخصیتی مستقل داشته باشیم؟» با ما همراه باشید.
فرد مستقل کیست؟
پیش از هر سوالی، بهتر است ببینیم فرد مستقل چه کسی است و استقلال شخصیتی یعنی چه؟ افراد مستقل کسانی هستند که رفتارها، احساسات و خواستههای خود را بر اساس خوشایند دیگران یا جامعه تنظیم نمیکنند. آنها شخصیتی مستقل با افکاری منحصربهفرد دارند و دائما به دنبال تایید و تحسین دیگران نیستند. این افراد تنها به خود تکیه میکنند، با افکار عمومی همراه نمیشوند و درباره هر موضوعی، بهطور مستقل فکر میکنند و تصمیم میگیرند. افراد مستقل خود را همینطور که هستند میپذیرند، به خود اطمینان دارند و برای بهتر شدن تلاش میکنند.
افراد مستقل از اینکه تنها بمانند آشفته نمیشوند و با تنهایی خود کنار میآیند. همچنین در اجتماع اضطراب قابل توجهی را تجربه نمیکنند و میتوانند با دیگران ارتباطی سالم برقرار کنند. آنها در برابر خواستههای ناخوشایند «نه!» میگویند و از حقوق خود دفاع میکنند. از اینکه دائما از دیگران کمک بگیرند بیزار هستند و میتوانند بر روی پای خود بایستند.
آیا من شخصیت مستقل دارم؟
شخصیت مستقل داشتن یک آرزوی عجیب یا دستنیافتنی نیست. میتوان آن را مهارتی دانست که با تلاش و دانش قابل دستیابی است. برای اینکه میزان استقلال خود را بسنجید به پرسشهای زیر پاسخ بدهید. اگر پاسخ اغلب پرسشها مثبت بود، شما شخصیتی مستقل دارید. در غیر این صورت نگران نباشید؛ در ادامه مقاله به شما آموزش خواهیم داد چگونه استقلال فردی و فکری خود را به دست بیاورید:
- آیا طرز فکر شخصی خود را دارید؟
- آیا با تفاوتهای خود نسبت به دیگران کنار آمدهاید؟
- آیا تابهحال به تنهایی سفر کردهاید؟
- آیا میتوانید بهراحتی «نه» بگویید؟
- اگر گرسنه باشید خودتان برای تهیه غذا دست به کار میشوید؟
- آیا میتوانید ساعاتی را با خود تنها باشید؟
- آیا میتوانید مدت زمانی را در جمعهای جدید بگذرانید؟
- آیا میتوانید بدون مشورت با دیگران برای خود تصمیم بگیرید؟
- تابهحال تصمیمی را گرفتهاید یا رفتاری را انجام دادهاید که دیگران با آن مخالف باشند؟
چگونه شخصیت مستقل داشته باشم؟
اگر به اغلب پرسشهای قسمت قبل پاسخ منفی دادهاید یا خودتان میدانید که فردی وابسته هستید، نگران نباشید! استقلال شخصیتی و فکری یک مهارت است که با تمرین میتوان به آن دست پیدا کرد. در ادامه 12 راهکار برای بهبود استقلال فردی را با یکدیگر میآموزیم:
1. به خودتان احترام بگذارید
پیش از هر اقدام دیگری، حد و مرزی برای خود تعیین کنید و اجازه ندهید این حریم بهسادگی توسط دیگران شکسته شود. وابستگی به دیگران به آنها اجازه میدهد بهسادگی برای زندگی شما تصمیم بگیرند و خود را صاحباختیار بدانند. برای تغییر این ذهنیت، لازم است ابتدا خود را بپذیرید. تا زمانیکه به خود احترام نمیگذارید مجوز بیاحترامی را به اطرافیان نیز میدهید.
شما با رفتارتان میتوانید دیگران را به احترام وادار کنید. اجازه بدهید باورهایتان رشد کنند و دیگران را با رفتار خود وادار کنید به اعتقادات و افکار شما احترام بگذارند.
2. خودتان را بیشتر بشناسید
دست از قربانی کردن خود برای دیگران بردارید. نقش قربانی اگرچه مزایایی را بههمراه خود دارد اما نمیگذارد استقلال خود را پیدا کنید. اولویت شما، خودتان هستید. خود را بشناسید و همینطور که هستید بپذیرید. نگذارید خواستههای جامعه از شما فرد دیگری بسازد، برای شناختن خودتان وقت بگذارید و خود را همانطور که هستید بپذیرید و به دیگران معرفی کنید.
بسیاری از باورها، ارزشها و مفاهیم در گذشته با دانش روانشناسی امروز در تعارض است. آنچه دیگران آن را فداکاری و ازخودگذشتگی میدانستند امروزه اگر از حدود خود بگذرد و در آن افراط شود سلامت روان فرد را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تا زمانی که خود را نشناسید و برای خودتان ارزش قائل نشوید نمیتوانید برای دیگران قدم موثری بردارید.
3. مهارتهای اجتماعی خود را توسعه بدهید
اگر خیلی سریع به افراد دیگر وابسته میشوید لازم است در مهارتهای اجتماعی خود بازنگری کنید. در روابط خود فعال باشید، برای شنیدن دیگران و دیدن دنیا از منظر آنها تلاش کنید و نقش منفعل را کنار بگذارید. این نکات کمک میکند شخصیت مستقل را در خود پرورش بدهید. همچنین از روابط سمی دوری کنید.
4. برای خود تصمیم بگیرید
بارها و بارها درباره مزایای مشورت شنیدهایم اما کسی به ما نگفتهاست چقدر اهمیت دارد یاد بگیریم خودمان برای زندگی خود تصمیم بگیریم! نظر دیگران را پرسیدن خوب است. اما اگر نمیتوانید برای هیچ کاری در زندگی شخصیتان، خودتان تصمیم بگیرید یک جای کار میلنگد! با تصمیم نگرفتن، مسئولیت عواقب کار را به گردن دیگران میاندازید و حتی اگر این مسئله را با صدای بلند اعلام نکنید، وجدان خود را آسوده نگه میدارید. اما این رفتار دشمن استقلال فردی شماست! یاد بگیرید به عواقب کارهایتان متعهد باشید. اشتباه کردن هیچ اشکالی ندارد، ریسک آن را بپذیرید.
5. گاهی تنها بمانید
استادی داشتم که همیشه میگفت:
«اگر بلد نباشی چطور از تنهاییات لذت ببری هرگز نمیتوانی یک رابطه سالم را تجربه کنی!»
بسیاری از افراد بهمحض تمام کردن یک رابطه عاطفی یا دوستانه، رابطه دیگری را شروع میکنند. این رفتار سالم نیست و به استقلال شخصیت شما آسیب میزند. تنهایی و تنها ماندن کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید و نقاط ضعف و قدرت خود را شناسایی کنید. بهعلاوه افرادی که نمیتوانند تنها بمانند اغلب مشکلات جدی در وابستگی دارند. اگرچه بودن با دیگران به ما اعتماد به نفس و شادی را میبخشد اما در تنهایی است که شخصیتمان کامل میشود و رشد پیدا میکنیم. فرد سالم از روبرو شدن با خود فرار نمیکند.
6. کنترلگری خود را کنترل کنید
بپذیرید که زندگی کامل در کنترل و اختیار شما نیست. شما تنها میتوانید با رفتار، برنامهریزی و تلاش خود بخشی از زندگی را تحت تاثیر قرار بدهید. قسمت دیگر زندگی از مدیریت شما خارج است. اگر این موضوع را بپذیرید از استقلال، تصمیمگیری و خطر کردن اجتناب نمیکنید. قرار نیست همیشه صددرصد تلاش شما به بهترین هدف ممکن ختم شود، شکست بخشی از زندگی هر فرد مستقلی است.
7. عادتهای مستقل و مثبت بسازید
استیون کاوی، معلم، نویسنده و سخنران انگیزشی در کتاب شناختهشده خود، هفت عادت مردمان موثر میگوید: «ما عاقبت به چیزی تبدیل میشویم که دائما در حال انجام آن هستیم.» این جمله ارزشمند نشان میدهد یکایک رفتارهای ما در زندگی چه نقش قابل توجهی در رقم زدن آیندهمان دارند. بنابراین اگر هدف شما دستیابی به شخصیتی مستقل است، عادتهایی در این مسیر برای خود بسازید. برای نمونه از کارهای سادهای شروع کنید که پیش از این نمیتوانستید بهتنهایی انجامشان دهید. مثلا میتوانید برای دیدن فیلم مورد علاقه خود بهتنهایی به سینما بروید. همچنین عادات موثر و مفید را در برنامه خود بگنجانید. عاداتی مانند مطالعه منظم به توسعه یک شخصیت مستقل در شما کمک میکند.
8. به خودتان تکیه کنید
همه ما به یک پایگاه اجتماعی نیاز داریم؛ افرادی که وقتی به آنها احتیاج داریم در کنارمان باشند و در شرایط سخت از ما حمایت کنند. اما آنچه بیشتر به آن احتیاج داریم نوعی از استقلال شخصیتی است. استقلالی که باعث شود در سختترین شرایط نیز بتوانیم همدم و تکیهگاه خود باشیم. افراد مستقل ضداجتماعی یا منزوی نیستند بلکه خودشان انتخاب میکنند در چه شرایطی از دیگران کمک بخواهند و در مواقع دیگر بتوانند تنها به خود تکیه کنند.
9. «نه!» بگویید
و باز هم به مهارت نه گفتن میرسیم. هرچه آموختن این مهارت را بیشتر عقب بیندازید سلامت روان خود را بیشتر درگیر چنین موضوعاتی خواهید کرد. یاد بگیرید از خودتان دفاع کنید، صرفا برای ختم قائله، با هر دستوری موافقت نکنید و به کارهایی که دوست ندارید تن ندهید!
10. از بیان عقاید خود نترسید
همیشه با مسیر رود همراه شدن سادهترین کار است اما سالمترین و بیخطرترین رفتار نیست! اگر با موضوعی مخالف هستید دلیلی ندارد که برای خوشایند دیگران، افکار و عقاید خود را نادیده بگیرید. شما حق دارید تا زمانیکه به سلیقه و عقیده دیگران احترام میگذارید به شیوه خودتان مسائل را نگاه کنید.
11. ریسکپذیر باشید
انیشتین میگوید: «کشتی همیشه در ساحل، امن است، اما برای ماندن در ساحل ساخته نشدهاست!»
ماندن در ساحل امن، اجازه نمیدهد شکست بخورید یا آسیب ببینید اما همچنین اجازه نمیدهد که تجربه کسب کنید و پیشرفت نمایید. اگر خواهان رشد هستید باید ریسک کنید.
12. مستقل فکر کنید
و آخرین نکته برای ساختن شخصیتی مستقل، استقلال در نحوه تفکر است. تفکر مستقل از شما یک رهبر شایسته میسازد و سیل ایدهها را به سمت ذهن شما جاری میکند. اینکه در جریان روند جامعه قرار بگیرید خوب است اما برای تاثیرگذار بودن لازم است خودتان را خارج از این روند نگه دارید و ورودیهای ذهن را کنترل کنید. اجازه ندهید هر محرکی بهراحتی شما را تحت تاثیر قرار بدهد. درباره هر موضوعی فکر کنید، تحقیق نمایید و بعد آن را بپذیرید یا رد کنید. استقلال فکری البته گستردهتر از این چند خط است، به همین دلیل در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
چگونه مستقل فکر کنم؟
استقلال تنها در امور مالی یا شیوه زندگی خلاصه نمیشود. بخش مهمی از آن در استقلال فکری و اندیشیدن مستقل معنا میشود. چنین افرادی اجازه نمیدهند کسی برایشان تصمیم بگیرد و به هر قیمتی همرنگ جماعت نمیشوند. اما چگونه تفکر مستقل داشته باشیم؟ 4 روش برای بهبود مهارت استقلال در تفکر را در ادامه بررسی میکنیم:
1. بیشتر بخوانید و بیشتر گوش بدهید
اطرافیان ما اغلب افرادی هستند که بسیار شبیه به ما هستند. شاید دردناک باشد اما حقیقت این است که شباهت قابل توجه ما با اطرافیان نزدیک، بعد از مدتی میزان رشد و پیشرفت ما را محدود میکند. برای دستیابی به استقلال فکری نیاز داریم با افراد دیگری با عقاید متفاوت یا حتی متضاد در ارتباط باشیم، به آنها گوش بدهیم و از آنها سوال بپرسیم. همچنین با مطالعه کتابهایی که با رویکرد و طرز فکر ما متفاوت است میتوانیم به این تجربه دست پیدا کنیم. در حین تمام این اقدامات باید توجه داشته باشیم که افکار ما قرار است به چالش کشیده شوند و پافشاری بیش از حد بر روی عقاید کهنه میتواند مانعی برای تغییرات مثبت در ذهنیت ما باشد.
2. افکار خود را به چالش بکشید
همیشه جهت مخالف باور خود را در نظر بگیرید. وقتی به موضوعی بیش از اندازه اطمینان دارید از خودتان بپرسید اگر خلاف این درست باشد چه؟ اگر اشتباه نتیجهگیری کرده باشم چطور؟ این تمرین به شما کمک میکند به دیگران نیز حق بدهید و دنیا را از دید آنها نگاه کنید.
3. روابط اجتماعی خود را توسعه بدهید
با افراد متفاوت تعامل کنید و سعی کنید نقاط اشتراکی با آنها پیدا نمایید. افرادی از سن، جنسیت، نژاد، طبقه اجتماعی، گرایش سیاسی و عقاید مذهبی متفاوت به شما در توسعه تفکر مستقل کمک میکنند. گاردتان را پایین بیاورید و پذیرای این افراد با وجود تفاوتهایشان باشید.
4. سفر کنید
در نهایت به همان عبارت کلیشهای میرسیم: «بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی!» سفر به شما کمک میکند شیوه تفکر خاص خودتان را پیدا کنید. فرهنگهای مختلف و افراد متفاوت، تجربههایی تازه را رقم میزنند. البته منظور از سفر، قرار گرفتن در دل یک فرهنگ تازه است. سفر با هواپیما، پیاده شدن جلوی در ورودی هتل، غذا خوردن در همان محل و در نهایت برگشتن به شهر یا کشور خودتان آورده زیادی برایتان نخواهد داشت.
کلام آخر: مزایا و معایب استقلال شخصیتی
در انتهای این مقاله به 6 مورد از مزایا و معایب استقلال عاطفی و شخصیتی میپردازیم:
- مزیت اول: استقلال مالی زیرمجموعهای از اختلال شخصیتی محسوب میشود. اینکه یاد بگیریم چگونه از لحاظ مالی مستقل شویم به ما کمک میکند تصمیمات مهم مالی و اقتصادی زندگی خود را بهتنهایی بگیریم. بهطور کلی استقلال را میتوان مترادف توانایی مراقبت از خود دانست.
- ایراد اول: برای اینکه به استقلال شخصیتی و روانی برسیم نیاز به یادگیری برخی مهارتهای اساسی در زندگی مانند آشپزی، رانندگی، برنامهریزی مالی و انجام امور اداری داریم. این آموزشها از ما زمان و انرژی میگیرند.
- مزیت دوم: وقتی مسئولیت امور خود را بهعهده میگیریم از دیگران انتظار کمتری داریم. انتظارات کمتر معمولا زندگی شادتری را به دنبال دارند. ما تنها از خودمان توقع درست کردن شرایط را داریم و تنها مسئول زندگی خودمان هستیم.
- ایراد دوم: وقتی میخواهیم یاد بگیریم چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم اغلب خودمان را از حضور یک ناظر بیرونی بیبهره میکنیم. تا وقتی به پدر، مادر، همسر، رییس یا همکار خود وابسته هستیم آنها با بازخوردهایشان ما را نسبت به اشتباهات یا برتریهای خود آگاه میکنند. با کسب استقلال این منفعت را از دست میدهیم.
- مزیت سوم: استقلال عاطفی به ما کمک میکند بتوانیم بهمرور از دیگران نیز مراقبت کنیم. این یکی از جالبترین تجربههایی است که افراد در زندگی خود آن را به دست میآورند. البته باید مراقب باشیم این مراقبت کردن را با قربانی کردن خود برای دیگران اشتباه نگیریم.
- ایراد سوم: استقلال گاهی باعث میشود تجربه انجام کارهای گروهی را از دست بدهیم. کار گروهی از بسیاری از جهات، خصوصا اگر بهدرستی انجام شود نتایج بهتری در مقابل کار فردی خواهد داشت.
ارسال نظر