همه ما، بدون استثنا، در هر سنی که باشیم و هر جایگاهی که داشته باشیم، روزانه با تصمیمگیریهای متعددی روبرو هستیم. وقتی میگوییم تصمیم گیری ممکن است اتفاقات مهم زندگیتان برای شما تداعی شود اما تصمیم گرفتن تنها به انتخاب و تغییر شغل یا اقدام برای ازدواج نیست؛ همین موضوع ساده که برای صبحانه، غلات صبحانه را انتخاب کنید یا نان و پنیر، نیازمند تصمیمگیری است! بااینحال تصمیمات بزرگ است که معمولا ما را به چالش میکشد و برای انتخاب آنها به مهارت تصمیم گیری نیاز داریم. در این مقاله به مهارت تصمیم گیری و مراحلی که برای اخذ یک تصمیم باید طی کنیم میپردازیم؛ و البته، موضوعات مهم دیگری که دانستن آنها میتواند مفید باشد. با ما همراه باشید.
مهارت تصمیم گیری چیست؟
به فرایند انتخاب یک مسیر، روش یا هدف از میان چند گزینه مختلف، تصمیمگیری میگویند. مهارت تصمیمگیری به زبان ساده یعنی فرد بتواند با جمعآوری و بررسی اطلاعات موجود، ارزیابی نتایج و عواقب آن، بهترین تصمیم را اتخاذ کند. البته مهارت تصمیمگیری به این مرحله ختم نمیشود و فرد تصمیمگیرنده باید مسئولیت و تبعات یک تصمیم را بر عهده بگیرد.
همه ما روزانه بارها و بارها تصمیم میگیریم. اغلب این تصمیمات بهصورت غیرارادی و خودکار گرفته و انجام میشوند. تصمیم ممکن است یک راهحل برای رفع یک مشکل باشد یا مسیری برای دستیابی به هدفی خاص را در بر بگیرد.
استاد برجسته مدیریت، پیتر دراکر (Peter F. Drucker) میگوید: تفاوت مدیران موفق و افراد عادی، تصمیماتی است که میگیرند و فرایندی است که برای گرفتن این تصمیمات، طی میکنند.
فرایند و مراحل تصمیمگیری
فرایند تصمیمگیری یک ساختار ثابت و کلی ندارد. این مراحل به تناسب موقعیت و شرایط تغییر میکنند؛ ممکن است یک مرحله جدید به آنها اضافه شود یا بهعلت محدودیت زمانی، بعضی از مراحل حذف شود. اما بهطور کلی، تصمیمگیری 6 مرحله دارد:
-
مرحله اول شناسایی مشکل یا چالش است
باید بدانید که برای چه موضوعی نیاز به تصمیمگیری دارید. گاهی این مشکل در هالهای از ابهام قرار دارد. در این شرایط باید آن را پیدا کنید و بهصورت یک مسئله مشخص بیان نمایید. مثال خیلی ساده، وقتی است که سقف یا دیوار خانه شما نمدار شده است. شما به تصمیمگیری نیاز دارید تا ببینید برای حل این مشکل چه اقداماتی باید انجام بدهید. اولین قدم، پیدا کردن منشا رطوبت است. لولهای ترکیدهاست؟ نشتی وجود دارد؟ یا مشکل از عایقکاری است؟
-
ارائه پاسخهای بالقوه و راهحلهای ممکن، قدم دوم از مراحل تصمیم گیری است
حالا باید ببینید چه راههایی پیش پای شما وجود دارد؟ برای حل این مشکل چه کارهایی میتوانید انجام بدهید؟ در این مرحله تنها راهحلهای ممکن ارائه میشود و بررسی سود و زیان آنها در مراحل بعدی انجام خواهد شد.
-
بعد از ارائه پاسخها، مزایا و هزینه اجرای آنها را بررسی کنید
در این مرحله باید ببینید تصمیم شما بر افراد دیگر چه تاثیری دارد. همچنین ممکن است یکی از راهحلها، مزایای قابل توجهی داشته باشد اما در کنار آن، به هزینهای فراتر از توانایی شما نیاز باشد یا چالشی که اتخاذ این تصمیم برای شما ایجاد میکند بزرگ و طاقتفرسا باشد. در چنین شرایطی باید به میزان ریسکپذیری خود رجوع کنید. اگر ترجیح میدهید انتخاب کمدردسر و سادهتری داشته باشید به راحتی این گزینهها را حذف کنید.
-
بهترین و مناسبترین گزینه را انتخاب کنید
از بین گزینههای باقیمانده، مرحله چهارم اگرچه در بیان ساده به نظر میرسد اما سختترین قدم در مراحل تصمیمگیری است.
-
تصمیم را اجرا کنید
حالا نوبت اجرای تصمیم است. شرایط را برای اجرای تصمیم گرفتهشده مهیا کنید و آن را اجرا نمایید.
-
و گام آخر
صبر کنید! هنوز تمام نشدهاست! بعد از آنکه تصمیم شما اجرایی شد، در هر مرحله نیاز به بررسی دارد. لازم است تاثیرات تصمیم را تحت نظر داشته باشید و در صورت لزوم و امکان، آن را اصلاح کنید.
انواع تصمیمگیری
تصمیمگیری را میتوان از جهات مختلف به انواع گوناگونی تقسیم کرد. برای مثال، تصمیمگیری بر اساس شیوه انجام آن شامل سه نوع مختلف منطقی، شهودی و ترکیبی است. در این بخش از مقاله به انواع مدل های تصمیم گیری و مزایا و معایب آنها میپردازیم:
تصمیمگیری شهودی
بینش و شهود موضوع عجیب و پیچیدهای نیست. افراد بر اساس تجربیات قبلی خود و احساس درونی راجع به یک موضوع، بینش خاصی درباره آن پیدا میکنند. این بینش میتواند فرایند تصمیمگیری را کنترل کند و پیش ببرد. اگر تجربه بسیاری در حوزه مورد نظر دارید و زمان کافی برای بررسی منطقی آن وجود ندارد تصمیمات شهودی و بر اساس بینش را میتوانید به کار ببرید. بااینحال ریسک این نوع تصمیمگیری نسبتا بالا است.
تصمیمگیری منطقی
برعکس نوع قبلی، این نوع از تصمیمگیری بر اساس اطلاعات قبلی و حقایقی است که از آنها اطلاع داریم. در این شرایط فرد بر اساس دادهها و بررسی آنها، فکتهای قبلی و مزایا و معایب هر کدام از گزینهها بهترین تصمیم ممکن را میگیرد. این سبک برای مشاوران یا بخشهای حقوقی که کار آنها حول موضوع تصمیمگیری میگردد مناسب است.
تصمیمگیری ترکیبی
سومین شکل تصمیمگیری، زمانی است که همزمان از اطلاعات قبلی و منطقی و شهود و بینش فردی استفاده میکنیم. به نظر میرسد ریسک این نوع تصمیمگیری نسبت به دو نوع قبلی کمتر است و بهصورت کاربردیتر و جامعتر میتوان از آن در همه ابعاد استفاده کرد.
اهمیت مهارت تصمیم گیری در محیط کار
هر کارمندی در هر مرحلهای از شغل خود نیاز به مهارت تصمیم گیری دارد. افرادی که مهارت تصمیمگیری بالایی دارند میتوانند در کوتاهترین زمان، بهترین تصمیم ممکن را بگیرند و با دلایل منطقی از آن دفاع کنند. این افراد اغلب اعتماد به نفس بالاتری دارند، در شغل خود موفقتر عمل میکنند و موقعیتهای بهتری را به دست میآورند.
بسیاری از کارمندان ناچار هستند تصمیمات مختلفی را در محیط کارشان بگیرند. بهعنوان مثال، مهارت تصمیم گیری در مدیریت و رهبری و شغلهایی که بر این حوزه متمرکز هستند اهمیت بالاتری دارد. این تصمیمات میتوانند بر روی کسب و کار، کارمندان دیگر و سود و زیان تاثیر بگذارد. بنابراین کارفرمایان برای استخدام نیروی جدید، مهارت تصمیمگیری افراد را نیز مورد سنجش قرار میدهند.
سوالات مهارت تصمیم گیری که در مصاحبه شغلی از شما میپرسند
با توجه به اهمیت تصمیمگیری خصوصا در بعضی از مشاغل، اگر برای مصاحبه شغلی به یک سازمان مراجعه کنید ممکن است چند سوال تعیینکننده از شما بپرسند تا مهارت تصمیم گیری شما را محک بزنند. سوالات احتمالی در این مورد که باید با آنها آشنا باشید:
- سختترین تصمیمی که در زندگی گرفتهاید چه بودهاست؟ چرا این تصمیم شما را دچار چالش کرد؟
- فرض کنید بهناچار باید تصمیمی بگیرید که دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد. این موقعیت را توصیف کنید و بگویید در چنین شرایطی چه مسائلی بر روی تصمیم شما تاثیرگذار است؟
- بدترین تصمیمی که در زندگی گرفتهاید چه بودهاست؟ چرا آن را بدترین تصمیم میدانید؟ اشتباه شما در گرفتن این تصمیم چه بود؟
- آیا بهطور کلی تصمیمگیری برای شما کاری سخت و چالشبرانگیز است؟
توجه داشته باشید پاسخ شما به این پرسشها باید متناسب با موقعیت شغلی باشد. کارفرما میخواهد مهارت تصمیم گیری و حل مسئله شما را بسنجد و بداند در موقعیتهای مختلف تصمیمات شما بر روی دیگران و کسب و کار چه تاثیری خواهد داشت.
چه عواملی تصمیمگیری را به خطر میاندازد؟
موارد متعددی در طول فرایند تصمیمگیری، قبل و بعد از آن میتوانند تصمیمگیری را تضعیف کنند. 6 مورد از این موارد را بهطور مختصر بررسی میکنیم و مورد هفتم، یا همان سوگیریهای شناختی را در ادامه بهطور کامل توضیح میدهیم:
-
اطلاعات ناکافی
اگر اطلاعات تصمیمگیرنده کافی و راضیکننده نباشد تصمیمات بر اساس همه حقایق موجود گرفته نمیشوند و احتمال شکست آنها بالا خواهد رفت. مرحله جمعآوری اطلاعات اگرچه وقتگیر است و به نیروی کار نیاز دارد، باید بهطور دقیق و کامل انجام شود تا میزان خطا و آسیب به حداقل برسد.
-
اطلاعات بیش از حد
همانطور که اطلاعات ناقص میتواند به فرایند تصمیمگیری آسیب بزند، دادههای بیش از نیاز و خارج از کنترل شما نیز میتواند آشفتگی بهوجود بیاورد. مهم است که تنها اطلاعاتی را جمعآوری کنید که واقعا کمککننده و مورد نیاز باشند.
-
تعداد بالای افراد تعیینکننده در تصمیم
وقتی تعداد افرادی که میخواهند با هم تصمیم بگیرند بالا میرود، نتیجه نهایی تصمیم تحت تاثیر قرار میگیرد. هر یک از افراد بینشها و ارزشهای شخصی خود را دارند و این موضوع هم فرایند تصمیمگیری را سختتر میکند هم میتواند بر روی نتیجه تاثیر نامطلوب داشته باشد. اگرچه باید برای تصمیمگیری، همه افراد تحت تاثیر را در نظر گرفت اما بهتر است تنها 1 نفر را برای اعلام نتیجه نهایی مشخص کنیم.
-
منافع متعارض
اگر اتخاذ یک تصمیم برای یکایک افراد تیم تصمیمگیرنده نتیجه متفاوت و مزایا و معایب متعارضی داشته باشد تصمیمگیری سخت و در اغلب موارد غیرمنصفانه خواهد شد.
-
مقاومت در برابر تغییر
تغییر برای همه افراد مفهوم یکسانی ندارد. بعضی افراد در برابر دگرگونی شرایط مقاومت نشان میدهند درحالیکه بعضی دیگر از آن استقبال میکنند. افراد دسته اول ممکن است پروسه تصمیمگیری را تحت تاثیر قرار بدهند زیرا تمایل دارند شرایط به همان شکل قبلی ادامه پیدا کند.
-
تصمیمگیرنده خارجی
گاهی فرد تصمیمگیرنده خارج از گود ایستاده است و قصد دارد برای افراد دیگر تصمیمی بگیرد که خودش در نتیجه آن سهمی ندارد. در چنین شرایطی تصمیمگیری ناعادلانه خواهد بود زیرا فرد تعیینکننده نمیتواند مشکلات و عواقب تصمیمش را بهطور کامل درک کند. در این شرایط بهتر است همه اعضا در تعیین نتیجه نهایی مشارکت داشته باشند.
سوگیریهای شناختی
سوگیریهای شناختی میتوانند فرایند تصمیمگیری را مختل کنند یا آن را تحت تاثیر قرار بدهند. با موثرترین خطاهای شناختی در فرایند تصمیمگیری آشنا شوید:
خطای بنیادین تایید (Confirmation bias)
وقتی تصمیمگیرنده تنها به مدارک و اسنادی توجه میکند که باور قبلی او را مورد تایید قرار میدهند. در چنین شرایطی، شخص هر اطلاعاتی را که متعارض با باورهای قبلی او باشد رد میکند و مورد بررسی قرار نمیدهد.
فرض کنید به پیشنهاد کارفرما میخواهید با یک شرکت جدید قراردادی برای تامین بخشی از مواد اولیه ببندید. پیشتر از یکی از آشنایان خود شنیدهاید که این فروشگاه گرانفروش است. توجه بیش از حد شما به مدارک گرانفروشی این تولیدی و تلاش برای اثبات آن بدون در نظر گرفتن مدارک متعارض، ناشی از خطای شناختی تاییدی است.
خطای شناختی لنگر انداختن Anchoring cognitive bias))
تمایل افراد برای ملاک قرار دادن اطلاعات اولیه دریافتی را خطای شناختی لنگر انداختن میگویند. اگر هنگام بررسی مدارک و اسناد برای تصمیمگیری در یک موضوع خاص، اولین موضوعاتی که میبینیم را بهعنوان واقعیت تعیینکننده درباره موارد دیگر قرار بدهیم دچار این خطای شناختی شدهایم.
بهعنوان مثال شما قصد دارید ازدواج کنید و بهدنبال همسری مناسب هستید. اولین خانمی که به شما معرفی میشود مدرک تحصیلی کارشناسی دارد. شما به تفاهم مورد نظر نمیرسید و ارتباط قطع میشود. مورد بعدی که با او آشنا میشوید مدرک کارشناسی ارشد خود را گرفتهاست. با توجه به تجربه قبلی، شما این فرد را تحصیلکرده و بااستعداد میدانید زیرا ملاک ارزیابی شما از این به بعد، مورد اولی است که با او آشنا شدهاید. شما اصطلاحا به آن اطلاعات لنگر انداختهاید و یک نقطه مبدا برای اطلاعات بعدی تعیین کردهاید.
خطای هاله (Halo Effect)
اثر هاله زمانی اتفاق میافتد که عملکرد یک فرد در یک حوزه خاص یا کیفیت یک ویژگی مشخص در یک موضوع، بر روی ارزیابی شما از ابعاد دیگر آنها اثر میگذارد. اغلب ما تمایل داریم افراد زیبا را درستکار بدانیم، محصولات بهداشتی خوشبو و خوشرنگ را، باکیفیت ببینیم یا بهخاطر لهجه خاص یک فرد، او را قوی، شجاع یا پاکدامن ارزیابی کنیم.
اثر بیشاعتمادی (Overconfidence effect)
این خطای شناختی متداول زمانی اتفاق میافتد که ما بیش از حد منطقی به قضاوتها، تواناییها یا دانش خود ارزش و اعتبار میدهیم. همه ما ممکن است اشتباه کنیم یا همه ابعاد مسائل را ندانیم. موفقیتهای قبلی ما ترکیبی از عوامل مختلف مانند دانش فردی، شرایط محیطی و موقعیتی خاص و مسائل دیگر هستند. اگر ما آنها را صرفا بر اساس تواناییهای خودمان ببینیم و به این واسطه، خود را از هر اشتباهی مصون بدانیم احتمال رخ دادن این خطای شناختی را بالا میبریم. اثر بیشاعتمادی متداولترین سوگیری شناختی است و شاید بتوان آن را علت اصلی اغلب تصمیمات اشتباه دانست.
کلام آخر
تصمیمگیری فرایند سادهای نیست و همیشه با چالش و مشکلات خودش همراه است. بااینحال تمرین مهارت تصمیم گیری در زندگی ما تاثیر قابل توجهی دارد. این مهارت قابلیت پرورش و رشد دارد و میتوان آن را بهبود . هر تصمیمی میتواند تجربیات ما را افزایش دهد و قضاوتهای ما را بهبود ببخشد. از سوی دیگر همه ما بعضی تصمیمات در زندگی را به روتین تبدیل کردهایم و آنها را بهصورت خودکار و بدون فکر انجام میدهیم. این قابلیت به ما کمک میکند عادتهای خوبی را بهکمک تصمیمگیری و تکرار در زندگی خود ایجاد کنیم.
سلام . مطالبی که در خصوص تصمیم گیری نوشتید ، بیسار عالی است . امیدوارم ثواب بهره ای که من و کسانی که این مطالب را به آنان انتقال می دهم می بریم برکت دنیا و ذخیره آخرت تان باشد . دستمریزاد و سپاس از شما .