مسیری زیبا و سرسبز را تصور کنید که شما و افراد دیگر در آن قدم برمیدارید. بعضی از این افراد به سرعت در حال دویدن هستند و به نظر میرسد کار مهمی برای انجام دادن دارند. بعضی دیگر بهآهستگی راه میروند، گاهی میایستند و گلی را بو میکنند یا مشغول بازی با بچه گربه ملوسی میشوند و در نهایت به مسیر خود باز میگردند. اگر این جاده را مسیر زندگی در نظر بگیریم، هدف انسانها از قدم برداشتن در این مسیر را متفاوت میبینیم. هرکس هدفی برای زندگی خود دارد، یکی لذت بردن از لحظهها، دیگری، دویدن برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ و کوچک و من و شما که دیگران را نگاه میکنیم و از آنها درس میگیریم. اما هدف در زندگی چیست؟ چگونه میتوان زندگی هدفمندی داشت و برای رسیدن به خواستهها برنامهریزی کرد؟
معنای هدف چیست؟
به نظر شما هدف یعنی چه؟ همه ما بارها از این کلمه استفاده کردهایم اما معنی مشخصی برای آن سراغ نداریم. هدف، خواستهای است که برای رسیدن به آن تلاش میکنیم. مطلوبی است که بهتنهایی یا با جمعی از همراهان قصد داریم به آن دست پیدا کنیم. هدف نیازمند برنامهریزی و تعهد همزمان است و گاهی ضربالاجلی نیز برای آن تعیین میشود.
آنچه هدف هست:
- چشماندازی از آینده با بررسی دقیق تواناییها و خواستهها
- نیازمند بازه زمانی مشخص و محدود
- قابل شکستن به اهداف کوچکتر
- نیازمند تلاشی متناسب با دستاورد
آنچه هدف نیست:
- یک تصمیم جدی! تصمیم معمولا کوتاهتر از هدف است، موقتی است و رضایت حاصل از آن دوام کمتری نسبت به دستیابی به هدف دارد.
- یک ماموریت ویژه! ماموریت چیزی نیست که خودتان تعیین کرده باشید، نتیجه و دستاورد آن تماما متعلق به شما نیست و در ازای انجام آن قرار است پاداشی از سمت فرد دیگری دریافت کنید.
تعیین هدف چیست؟
به فرایند شناسایی آنچه میخواهید به دست بیاورید و برنامهریزی منطقی و امکانپذیر با پیشرفت قابل اندازهگیری برای رسیدن به آن، هدفگذاری یا تعیین هدف گفته میشود. اهداف نتایج دلخواهی هستند که برای رسیدن به آنها خود را متعهد میکنید. این تعهد همان هدفگذاری است.
چرا باید هدف داشته باشیم؟
تابهحال فکر کردهاید که تاثیر هدف در زندگی چیست؟ مطالعهای نشان دادهاست روزانه 20 دقیقه نوشتن در مورد اهداف زندگی شخصی، مشکلات جسمانی و دردهای فیزیکی را طی چند ماه آینده کاهش میدهد. مطالعه دیگری نشان میدهد دانشآموزانی که درباره اهداف خود صحبت میکنند در سنین بالاتر کمتر به بیماریهای جسمی مبتلا میشوند. از سوی دیگر ارتباط مستقیم و قابل توجهی میان تعیین اهداف و دستیابی به موفقیت مشاهده شدهاست. البته اگرچه تعیین اهداف بهتنهایی میتواند بعضی رفتارها را تقویت و بعضی دیگر را خاموش کند یا رفتارهای جدیدی را راهاندازی نماید، اما تعیین هدف بهخودیخود برای موفقیت کافی نیست و به تلاش، تعهد و نگرشی منطقی نیاز است.
علاوه بر تحقیقاتی که همگی اهمیت تعیین هدف در زندگی را تایید میکنند، میتوان مزایای زیر را نیز برای تعیین هدف در زندگی در نظر گرفت:
- هدف جهت و مسیر زندگی را مشخص میکند
- رضایت از زندگی و احساس موفقیت را افزایش میدهد
- برنامهریزی کلی برای زندگی را امکانپذیر مینماید
- تلاش و تعهد را جایگزین رویاپردازیهای بیهوده میکند
- انگیزه ادامه دادن مسیر را ایجاد مینماید
چگونه هدفگذاری کنیم؟
مهمترین اصل در هدفگذاری، واقعبینی است. ایرادی ندارد اگر هدف بزرگی برای خود در نظر بگیرید به شرط آنکه این هدف واقعبینانه باشد. برای نمونه درآمد ماهانه 50 میلیون تومان ظرف مدت شش ماه برای فردی که در حال حاضر 35 میلیون تومان درآمد دارد چندان باورناپذیر نیست اما برای کسیکه شغلی ندارد تقریبا غیرممکن است! اهداف بیش از حد بزرگ و دستنیافتنی اعتماد به نفس شما را خدشهدار میکنند و به سلامت روانتان آسیب میزنند. موارد زیر کمک میکند اهدافی قطعی، واقعبینانه، متناسب و درعین حال جذاب برای خود تعیین کنید:
1. علایق خود را در نظر بگیرید
ارزشهای فردی شما در زندگی چه هستند؟ آنها را شناسایی کنید. علایق خود را بنویسید. اهداف شما باید بر اساس خواستههای قلبی خودتان باشد تا انگیزه کافی برای تلاش را پیدا کنید. برای این کار نیاز دارید خودتان را بهتر بشناسید. اهداف شما باید معنادار و الهامبخش شما باشند، باید شما را به اشتیاق بیاورند و هیجانزده کنند. از این موضوع ساده رد نشوید. قرار نیست آرزوهای دیگران را برآورده کنید پس هدفهایتان را باید بر اساس موضوعات مورد علاقه خودتان بچینید.
2. انتظارات خود را بنویسید
میخواهید در زندگی به چه جایگاهی دست پیدا کنید؟ برای چه هدفی حاضرید بجنگید؟ به این موضوعات فکر کنید و انتظارات خود را بنویسید. شبیه کسی بودن بهتر است هدف اصلی شما نباشد اما هیچ ایرادی ندارد اگر از تلاش، سبک زندگی، اهداف و دستاوردهای دیگران ایده بگیرید و آنها را در زندگی خود به کار ببرید. در نهایت لیست اهداف زندگی خود را بر اساس این انتظارات یادداشت کنید.
3. به دامنه اختیارات خود توجه کنید
خوشتان بیاید یا نه، اختیار همه موضوعات حتی در شخصیترین ابعاد زندگی شما با خودتان نیست. دنیا همین است و شما نمیتوانید بر همهچیز کنترل داشتهباشید. این موضوع را بپذیرید و بر اساس آن هدفگذاری کنید. با در نظر گرفتن همه مسائل پیشبینیناپذیر و تعیین اهداف واقعبینانه، در نهایت باز هم نمیتوانید انتظار داشته باشید 100% خواستههایتان به نتیجه برسد. تحقق 70 تا 80 درصد از اهداف یعنی آنچه برایش تلاش کردهاید به بهترین شکل اتفاق افتادهاست.
4. رویاپردازی درباره هدف در زندگی اشکالی ندارد
گاهی تصور کنید به اهداف خود رسیدهاید. خودتان را در همان شرایطی ببینید که برایش تلاش میکنید. چه احساسی دارید؟ غرور؟ شادی؟ رضایت خاطر؟ آسودگی؟ هدفهایتان چقدر برای شما اهمیت دارند؟ شاید در ظاهر این تمرین به نظر موثر نباشد اما بهمرور و با تکرار کمک میکند به پرسشهای ذهنتان پاسخ بدهید، آنچه واقعا میخواهید را پیدا کنید و مسیر پیش رو را شفافتر ببینید. گاهی همین رویاهای ساده به زندگی ما معنا میبخشند.
5. هوشمندانه هدفگذاری کنید
برای تعیین هوشمندانه اهداف میتوانید از تکنیک S.M.A.R.T استفاده کنید. پیشتر در وبلاگ آرامشیار درباره این روش صحبت کردهبودیم. بهطور خلاصه اهداف باید 5 ویژگی اصلی را داشته باشند تا دستیابی به آنها معقول و ممکن باشد:
- واضح و شفاف (Specific) بودن لازمه هر هدفی است.
- هدف باید قابل اندازهگیری (Measurable) باشد.
- اهداف باید قابل دستیابی (Achievable) باشند، اهداف غیرممکن هیچ کاربردی ندارند و بهتر است به جای هدف، آنها را آرزو بنامیم.
- لازم است متناسب با خواستهها، شرایط زندگی و وضعیت کلی هدفگذاری کنیم. یعنی اهداف ما باید مرتبط (Relevant) باشند.
- مهم است که برای دستیابی به اهداف خود محدودیت زمانی (Time-bound) در نظر بگیریم.
چگونه هدف های خود در زندگی را به دست بیاوریم؟
بعد از شناختن و تعیین اهداف، حالا لازم است یاد بگیریم چطور برای رسیدن به آنها تلاش کنیم و به دستشان بیاوریم. اصلیترین نکاتی که برای دستیابی به اهداف باید بدانید در ادامه آورده شدهاند:
· نقطه شروع را مشخص کنید
پیش از هر تلاشی در جهت دستیابی به لیست اهداف زندگی خود، ابتدا بنویسید اکنون دقیقا کجا ایستادهاید. این کار باعث میشود همیشه مبنایی برای سنجش عملکرد و نتایج خود داشتهباشید. این اندازهگیری انگیزه شما را بالا میبرد و به شما اعتمادبهنفس میبخشد. بهعلاوه کمک میکند خودتان را با گذشتهتان مقایسه کنید نه با دیگرانی که شرایطی کاملا متفاوت با زندگی شما دارند.
· آنچه لازم است مهیا نمایید
مسیر خود را مانند یک سفر در نظر بگیرید و بدون تجهیزات حرکت نکنید. آنچه نیاز دارید فراهم کنید و سپس راه بیفتید. همچنین برنامهریزی کاملی از مسیر داشته باشید و آن را گامبهگام پیش ببرید. برنامهریزی نقشهای است که رسیدن به اهداف را ممکن میکند. چالشهای راه، موانع و سختیها را پیشبینی کنید و در برنامهریزی کلی به آنها توجه نمایید.
· دنیای اطرافتان را تغییر بدهید
فضای اطراف خود را از نشانهها پر کنید. آنچه به شما انگیزه میدهد در دسترس یا جلوی چشمانتان قرار بدهید تا دائما به شما یادآوری شود برای چه چیزی تلاش میکنید.
· اهداف بزرگ را بشکنید
اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید. تلاش دائمی برای رسیدن به یک هدف بزرگ اغلب طاقتفرسا است. بنابراین بهتر است یک هدف بزرگ را به اهداف جزئیتر تقسیم کنید و بعد از دستیابی به هر کدام از آنها برای خود جایزهای در نظر بگیرید. مثلا اگر 20 کیلو اضافه وزن دارید میتوانید برای شروع 6 کیلو کاهش وزن را بهعنوان هدف خود قرار بدهید. بعد از این کاهش، به خود جایزه بدهید و برای 5 کیلوی بعدی آماده شوید. (هرقدر وزن بیشتری کم کنید بدن نسبت به کاهش وزن مقاومت بیشتری نشان میدهد بنابراین اهداف نهایی را سبکتر در نظر بگیرید.)
· شریک داشتهباشید
حضور شریکی همراه در این مسیر میتواند به شما کمک کند از پس روزهای سخت خود بربیایید. اگر همسر همراهی دارید از او بخواهید در این شرایط کنار شما باشد، با او صحبت کنید و از او مشورت بگیرید.
· دایره حمایتی برای خود دست و پا کنید
دایرهای از اعضای همدل در خانواده و دوستان حامی خود تشکیل بدهید که در مواقع بحرانی و سخت کنار شما باشند. تلاش در مسیر اهداف همیشه قرار نیست بهخوبی پیش برود، تنشها و مشکلاتی برای شما اتفاق خواهد افتاد و در آن روزها به کسانی نیاز دارید که همهجانبه از شما حمایت کنند. بنابراین همین امروز به فکر تشکیل چنین دایرهای از افراد قابل تکیه در زندگی خود باشید. همچنین رابطه خود را با کسانیکه همواره شما را دستکم میگیرند کاهش بدهید.
· تحلیل و بررسی نمایید
گاهی به عقب برگردید، اهدافتان را مرور کنید و اگر نیاز به بازبینی یا تغییراتی داشتید این کار را انجام بدهید. ممکن است بعد از چند ماه، اهداف اولیه برای شما جذابیتی نداشته باشند، هیچ اشکالی ندارد، رشد و تغییر یکی از خصوصیات اصلی انسانهاست. شما همیشه میتوانید اهداف جدیدی تعیین کنید و مسیر تازهای برای رسیدن به آنها بسازید.
انواع هدف در زندگی
بهطور کلی در زندگی عادی اهداف را میتوان در 7 دسته طبقهبندی کرد:
- اهداف کوتاهمدت: بهسرعت میتوان به آنها دست یافت و تغییر آنها نیز آسان است. مانند: کاهش وزن 4 کیلوگرمی.
- اهداف بلندمدت: دستیابی به این اهداف نیازمند برنامهریزی منظم و تعهد طولانیمدت است. بهعنوان مثال: شرکت در کنکور دو سال آینده.
- اهداف شخصی: محدود به زندگی فردی است و به دیگران چندان وابسته نیست. مانند: زندگی سالم، بهبود روابط فردی یا فتح قله دماوند.
- هدفهای حرفهای: این اهداف با شغل فرد در ارتباط هستند. مثل: افزایش درآمد یا ارتقای جایگاه حرفهای.
- اهداف مالی: شامل ارتقا در امور مالی و دستیابی به موقعیت اقتصادی جدید است. از جمله: خرید خانه.
- هدف تحصیلی: برنامهریزی برای رسیدن به یک موقعیت تحصیلی خاص زیرمجموعه این دسته است. مانند: تلاش برای کسب معدل بالای 17.
- اهداف اجتماعی: هر هدفی که در محیط اجتماعی تعیین میشود. اهداف خیرخواهانه و داوطلبانه مانند ساختن بیمارستان زیرمجموعه این دسته هستند.
تئوری هدفگذاری
ادوین لاک میگوید هدفگذاری بر عملکرد ما تاثیر میگذارد و افرادی که اهداف چالشی انتخاب میکنند اغلب موفقتر از افراد با اهداف ساده عمل مینمایند. بر همین اساس او تئوری هدفگذاری را مطرح میکند و 5 اصل اساسی در هدفگذاری را که بر رفتار اثر میگذارد توضیح میدهد:
- وضوح: اهداف باید در غالب جملات با محتوای کاملا معین و سنجشپذیر قرار بگیرند. هرچه وضوح آنها بیشتر باشد احتمال دستیابی بالاتر خواهد بود: روزانه 20 دقیقه پیادهروی خواهم کرد.
- چالشبرانگیز: سطح دشواری اهداف باید متناسب با تواناییهای فرد باشد و او را به چالش بکشد. اهداف ساده فرد را خسته و سرد میکنند: حقوق ماهانه 50 میلیون تومانی برای فردی با حقوق فعلی 35 میلیون تومان.
- تعهد و قانونمندی: اهداف نیازمند تلاش عمدی با نتایج مشهود هستند. اهدافی که تعهد بیشتر میخواهند و چارچوب دقیقتری دارند اغلب مناسبتر هستند: 5 روز در هفته گذشته را به تمرین ساز متعهد ماندم.
- بازخورد: تعهد به اهداف نیازمند بازخورد است. نسبت به تلاش خودتان بیتفاوت نباشید، آن را ارزیابی و تشویق کنید: در ماه گذشته 3 کیلوگرم کاهش وزن داشتم به همین دلیل وعده ناهار آخر هفته را آزاد خواهم بود.(چیتدی)
- پیچیدگی: بعضی از اهداف نسبت به بعضی دیگر پیچیدهتر هستند. مطمئن شوید زمان متناسب با پیچیدگی اهدافتان برای دستیابی به آنها اختصاص میدهید. اگر تلاش کنید اهداف پیچیده را در مدت زمان محدودی به دست بیاورید عملکرد شما افت خواهد کرد.
2 نکته برای تعیین هدف در محل کار
علاوه بر حیطه تحصیلی، روابط اجتماعی، خواستههای فردی و ارتباط عاطفی، تعیین هدف در محیط کار و زمینه حرفهای نیز اهمیت بالایی دارد. اهداف حرفهای معمولا بهصورت تیمی و گروهی تعیین میشوند و یک هدف مشخص بهعنوان مقصد مشترکی برای یک گروه در نظر گرفته میشود. اعضای گروه باید در کنار هم برای رسیدن به این مقصد تلاش کنند. به همین دلیل تعیین اهداف حرفهای و مربوط به محیط کار کمی متفاوت با اهداف فردی است. دو گام مهم برای هدفگذاری شغلی را میخوانید:
1- طوفان فکری
طوفان فکری (به انگلیسی: Mind-Storm) روشی هوشمندانه برای برانگیخته کردن خلاقیت یک گروه است. طی این تمرین، یک موضوع اولیه مطرح میشود و اعضای گروه ایدههای لحظهای خود را در رابطه با آن مطرح میکنند. این ایدهها در ابتدا ناپخته هستند اما تدبیر و خرد جمعی بهتدریج از آنها یک نوآوری قابل توجه میسازد. برای تعیین اهداف هوشمندانه و متناسب در تیم حرفهای، میتوانید در شروع از طوفان فکری استفاده کنید.
2- رضایت و رعایت جمعی
**
اگر قرار است یک هدف واحد برای اعضای یک تیم تعیین شود لازم است همه افراد به یک اندازه از آن بهره ببرند، به نظرات یکایک آنها توجه شود و منفعت و ضرر همگی در هدف کلی لحاظ شود. هرچه اعضای گروه بیشتر در یک تصمیم جمعی شرکت داشته باشند در آینده بیشتر برای تحقق آن هدف تلاش میکنند.
کلام آخر
تابهحال به اهداف بچهها دقت کردهاید؟ دقیق و ساده، میدانند چه چیزی میخواهند و به کجا قرار است برسند. وقتی از یک کودک میپرسید قصد دارد در آینده چه کاره شود، سرراست به شما پاسخ میدهد: «خلبان!» یا «پزشک!». هرچه سن بالاتر میرود اهداف پیچیدهتر میشوند و وضوح خود را از دست میدهند. البته این اتفاق بدی نیست، ما دیگر ذهن محدود و سادهباور کودکی را نداریم و در عوض تواناییهای متعدد خود را نیز شناختهایم. اما آنچه اهمیت دارد شناسایی این اهداف و برنامهریزی برای دستیابی به آنهاست. امیدواریم در این مقاله به شما کمک کردهباشیم در این مسیر دشوار اما دوستداشتنی قدمهایی محکم بردارید.
خلی عالی ممنون