حتی در پوچترین و بیمعناترین لحظات میتوان معنایی برای زندگی پیدا کرد اما اغلب ما آنقدر نگران بیمعنایی زندگیمان هستیم که حتی از خود نمیپرسیم به چه هدفی و برای چه زنده هستیم! زندگی چیست؟ چه هدفی پشت هر دقیقه از زیستن ما وجود دارد؟ چه کسی توانستهاست معنای زندگی را پیدا کند؟ چطور میتوان معنادار زندگی کرد؟ این پرسشها اغلب پاسخ روشنی ندارند. از سوی دیگر ذهن ما از ابهام بیزار است و ترجیح میدهیم پاسخ هر مسئلهای را بهروشنی دریافت کنیم. بنابراین اغلب ما ترجیح میدهیم در روزمرگی و تکرار غرق شویم و نسبت به این پرسشها بیتفاوت باشیم. شما از کدام دسته هستید؟ آیا هرگز از خودتان پرسیدهاید که زندگی شما چه معنایی دارد؟
معنای زندگی چیست؟
اگر از انسانهای مختلفی بپرسید «معنای زندگی چیست؟» یا «زندگی برای شما چه مفهومی دارد؟» با پاسخهای جالب، متنوع و بعضا عجیب و غریبی روبرو میشوید. یکی از عجیبترین پاسخهایی که به این سوال دریافت کردم این بود که «این سوال از اساس اشتباه است! مگر زندگی باید معنا داشته باشد؟ اینکه میتوانی با معنای زندگی یک عبارت پرسشی بسازی به این معنا نیست که این عبارت واقعا مفهومی دارد!» افراد بسیاری طرز فکر مشابهی دارند. ترس از ابهام و بیمعنا بودن زندگی آنقدر قدرتمند است که عدهای را وادار میکند صورت مسئله را پاک کنند.
در مقابل، گروه دیگری هستند که خوشبختی و شادی را معنای واقعی زندگی میدانند. این دیدگاه چندان بیراه نیست اما نمیتوان آن را کامل و جامع دانست. لزوما هر فرد شاد یا خوشبختی معنی زندگیاش را پیدا نکردهاست و در مقابل هر کسی که ادعا میکند چرایی زندگی را یافته، خوشحال یا خوشبخت نیست. از سوی دیگر عدهای پیوندی نامرئی بین این پرسش و معنویت یا دین پیدا میکنند. اما لزوما یافتن معنایی برای زندگی با معنویت ارتباطی ندارد.
آیا از منظر دین، زندگی دنیوی معنادار است؟
زندگی پس از مرگ مسئله مهمی است، آنقدر مهم که ادیان الهی همگی به آن پرداختهاند. اما این موضوع چیزی از اهمیت دنیای کنونی ما کم نمیکند. بسیاری از افراد زندگی امروز خود را فدای دنیای دیگر میکنند. هیچ دین الهی چنین توصیهای به انسان نکردهاست. خداوند در کتب الهی خود بارها اشاره کردهاست که «و در آنچه خدا به تو داده، آخرت را بجوی و بهرهات را از دنیا نیز فراموش مکن» (آیه 77 سوره قصص) بنابراین از منظر دین نیز یافتن معنای زندگی اهمیت والایی دارد و نباید آن را متناقض با جهان باقی دانست.
چگونه معنای زندگی خود را پیدا کنیم؟
زندگی یک معنای مشخص و کلی ندارد. برای هر فردی، زیستن معنی خاص خودش را میدهد. بنابراین برای پیدا کردن این مفهوم خاص لازم است در خودتان جستجو کنید. مسیری که دیگری طی کردهاست لزوما برای شما جواب نمیدهد. راهی که افراد موفق رفتهاند ممکن است شما را به بیراهه بکشاند. برای یافتن معنای زندگی خود میتوانید از دیگران کمک بگیرید، زندگی افراد موفق و ماندگار را بخوانید، به دین و معنویت رجوع کنید، از فلسفه و آموزههای عرفانی بهره ببرید اما در انتها این خود شما هستید که باید راهتان را پیدا کنید.
محققان معتقد هستند که معنای زندگی سه جنبه مختلف دارد. پرداختن به هر یک از این جنبهها به شکل مستقل و سپس دنبال کردن مجموعه آنها کنار هم میتواند به پیدا کردن مسیر شخصی شما کمک کند. در ادامه به هر یک از این جنبهها میپردازیم:
1. یافتن ارزش و اهمیت شخصی (Significance)
همه ما تمایل داریم در زندگی عزیزانمان نقشی مثبت داشتهباشیم. تحقیقات نشان دادهاست اثرگذاری مثبت در زندگی دیگران میتواند به زندگی فرد معنا بدهد. بهطور کلی ارتباط با افرادی که اجازه میدهند خود واقعیمان باشیم و در حضور آنها نیاز به تظاهر کردن و نقش بازی کردن نداریم به ما احساس ارزشمندی و اهمیت میدهد. همچنین حضور در طبیعت و وقت گذراندن در محیطهای طبیعی و آزاد احساس ارزشمندی را تقویت میکند. بعضی از تمرینات مانند مراقبه ذهنآگاهی و تمرین تنظیم هیجانی نیز در این رابطه مفید و موثر هستند. همه این اقدامات در یک اصل با هم اشتراک دارند: آنها به ما نشان میدهند نقشی واقعی، اصیل، منحصربهفرد و ارزشمند در دنیا داریم و بخشی از گستره جهان هستی هستیم.
2. پیدا کردن انسجام و معنایی کلی (Coherence)
جهان هستی به خودی خود منسجم و منظم است. روز با طلوع خورشید در زمانی پیشبینیپذیر آغاز میشود و در ساعت مشخصی آفتاب غروب میکند. زندگی نظم منحصربهفردی دارد و بدون تلاش ما، خودبهخود پیش خواهد رفت. فصلها در پی هم میآیند، درختان جوانه میزنند، میوه میدهند و بعد ساقههایی خشک از آنها باقی میماند و با گذشت چند ماه دوباره طبیعت زنده میشود.
این نظم بینظیر گاهی آنقدر زندگی را معنادار میکند که یافتن معنای آن برای بسیاری از ما دغدغه نخواهد بود. همین که برنامهای منظم برای زندگی خود داشته باشیم احساس معنادار بودن را به ما منتقل میکند. بااینحال همراه شدن با ریتم زندگی و بهوجود آوردن روتین مشخصی در جهت این جریان یکی از جنبههای مهم معنا دادن به زندگی ماست: اینکه بتوانیم زندگی خود را مانند یک کل منسجم، معنادار و منظم ببینیم که گاهی اتفاقات پیشبینینشده نظم آن را بر هم میزند.
3. یافتن هدفی مشخص (Purpose)
و در نهایت، برای یافتن معنای زندگی به یک هدف کلی و مشخص نیاز داریم، دلیلی که به زندگی ما معنا میدهد و تلاشهایمان را توجیه میکند. وقتی میدانیم چرا هر کاری را انجام میدهیم و اهداف جزئی و کلی خود را بشناسیم، اشتیاق، انگیزه و توانایی بیشتری برای ساختن زندگی پیدا میکنیم. هدف باید شخصی و منحصربهفرد باشد و از این جهت با وظیفه تفاوت دارد. وظیفه نمیتواند هویت ما را تعریف کند و تلاشهای اصیل ما را بیرون بکشد. شاید بتوان تنها اشتراک هدف و وظیفه را، معنای «تعهد» دانست.
«هدف»، «مفهوم کلی» و «ارزشمندی» در کنار یکدیگر احساس تعلق، تاثیرگذاری و کنترل را به همراه دارند و مجموعه آنها، معنای زندگی را میسازد.
دیدگاههای فلسفی درباره معنای زندگی
فلسفه همواره به دنبال پاسخی به پرسشهای بنیادی زندگی است. به همین دلیل «معنای زندگی» یکی از مهمترین سوالاتی است که فیلسوفان در نظریات مختلف به آن پاسخ دادهاند. سقراط زندگی را در دانش و آگاهی معنا میکند، افلاطون فلسفه زندگی را در دستیابی به زیبایی و خیر مطلق میداند و به عقیده ارسطو، شکوفایی و خوشبختی هدف و معنای اصلی زندگی هستند.
نیچه در جوانی زندگی را بیمعنا و پوچ میدانست اما بعدها به این نتیجه رسید که هر انسانی باید معنای زندگی خودش را پیدا کند و آن را بسازد. جمله معروف او را که به خاطر دارید؟ «انسانی که چرایی زندگی را پیدا کند با هر چگونگی خواهد ساخت!» سارتر زندگی را بیمعنا میدانست و اعتقاد داشت هر فردی شاید خود بتواند معنی زندگیاش را پیدا کند. ویکتور فرانکل، نویسنده کتاب انسان در جستجوی معنا، معتقد بود اگر انسان معنای زندگی خود را پیدا کند نجات خواهد یافت. در ادامه مهمترین نظریاتی را که به معنی زندگی پرداختهاند مرور میکنیم:
· هستیگرایی یا اگزیستانسیالیسم (به انگلیسی: Existentialism)
نظریهپردازان هستیگرا یا اگزیستانسیال باور دارند که زندگی بهخودیخود بیمعنا است و هر انسانی وظیفه دارد برای زندگی خود معنایی بسازد یا پیدا کند. سارتر میگوید: “انسان محکوم به آزادی است”. یعنی همه ما آزاد هستیم زندگی خود را بهشیوه خاص خودمان معنا کنیم و این مسئولیت بسیار سنگینی است. اروین یالوم کتاب مامان و معنای زندگی را با تکیه بر روانشناسی اگزیستانسیال نوشتهاست.
· هیچگرایی یا نیهیلیسم (به انگلیسی: Nihilism)
هیچانگاری به دیدگاهی گفته میشود که در آن زندگی کاملا پوچ و بیمعنا است. این دیدگاه بدبینانه همهچیز را در جهان بیارزش و بیمعنا میداند. نیچه در دوران جوانی به این مکتب باور داشت اما بعدها خلاقیت و سازندگی را راه خروج از پوچی و معنا بخشیدن به زندگی معرفی کرد.
· انسانگرایی یا هیومنیسم (به انگلیسی: Humanism)
در دیدگاه انسانگرایی، انسان به ذات خود ارزشمند است و معنای زندگی در کمک، همدلی و حمایت به دیگران خلاصه میشود. انسانگراها باور دارند هر مسیری که بتواند از رنج انسانهای دیگر کم کند معنای حقیقی زندگی را نشان میدهد.
معنادرمانی چیست؟
ویکتور فرانکل از بازماندگان اردوگاه نازی بود. او تمام اعضای خانوادهاش را در کورههای آدمسوزی از دست داد بااینحال توانست جان سالم به در ببرد و بعدها رویکرد لوگوتراپی یا معنا درمانی (به انگلیسی: Logotherapy) را ارائه بدهد. او معتقد بود آنچه باعث میشود انسانها جان سالم به در ببرند نه جسم قوی آنها و نه شرایط خوب زندگی است بلکه احساس کنترل داشتن بر شرایط است. فرانکل اعتقاد داشت همه دارایی فرد را میتوان از او گرفت به جز «آزادی در نگرش انسان»! امید آخرین دارایی بشر است که حتی در پوچی، تاریکی و سختیهای زندگی میتوان آن را حفظ کرد.
ویکتور فرانکل میگفت انگیزه اصلی ما در زندگی نه آنطور که فروید میگوید «لذت» است و نه مطابق گفته آدلر، «قدرت»؛ بلکه همه ما برای معنا میجنگیم و یافتن معنا هدف نهایی همه ما در زندگی است. او رویکرد لوگوتراپی را ارائه داد. لوگو یا لوگوس (Logos) واژهای یونانی معادل «معنا» است و فرانکل معنا را در این سه اقدام خلاصه میکرد:
- تعامل حقیقی و عمیق با محیط و اطرافیان و تجربه واقعیت زندگی
- خلق کردن و به وجود آوردن با خلاقیت یا ابراز وجود
- و در نهایت تغییر نگرشهای فردی در شرایطی که تغییر شرایط غیرممکن است.
آیا معنادرمانی موثر است؟
درمان با معنادرمانی بر این اصل استوار است که حتی میتوان در سختترین شرایط با تغییر نگرشها راهی برای زیستن پیدا کرد و اگر هدف و معنای زندگی وجود داشته باشد انسان میتواند با رنج کنار بیاید. طبق نظر فرانکل انسان میتواند رنج را به دستاورد تبدیل کند. تحقیقات نشان دادهاست لگوتراپی بهطور علمی بر درمان اضطراب، افسردگی، سوگ، فوبیا، دردهای جسمانی، اضطراب پس از سانحه (PTSD)، اعتیاد به مواد مخدر، افکار خودکشی و حتی اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی موثر است.
از سوی دیگر درمانهای مبتنی بر لوگوتراپی میتوانند میزان پذیرش افراد را بالا ببرند، تابآوری را افزایش بدهند و خوشبینی را تقویت کنند. معنادرمانی با نوعدوستی و همدلی همراه است، شوخطبعی را که یکی از مکانیزمهای دفاعی پیشرفته است افزایش میدهد و به مسئولیتپذیری افراد کمک میکند. همه این موارد در مجموع میتوانند شادکامی و احساس رضایت از زندگی را در فرد تقویت کنند.
نکات تکمیلی در باب معنای زندگی
برای درک بهتر معنای زندگی و رویکرد معنادرمانی به نکات زیر توجه کنید:
- هرگز فراموش نکنید که زندگی عادلانه نیست.
- یاد بگیرید چگونه در سختترین روزهای زندگی نیز به دنبال دلیلی برای شادی باشید.
- وقت خود را با افرادی بگذرانید که علایق مشترک با شما دارند .
- به دیگران کمک کنید.
- گاهی خلاف عادتهای همیشگی عمل کنید.
- خودمراقبتی را در اولویت قرار دهید.
- هر کدام از استعدادهای شما دری به روی فرصتی تازه هستند؛ از آنها استقبال کنید.
- هدفی را دنبال کنید که عمیقا احساس میکنید متعلق به شماست و متعلق به آن هستید.
- هدف زندگی شامل رنج هم خواهد بود. درواقع وقتی هدفی را پیدا میکنید رنج کشیدن بخشی از مسیر رسیدن به آن است و به آن هویت میبخشد.
- زندگی در عین معقول و منظم بودن گاهی بسیار بیرحم و بینظم خواهد بود. این بینظمی نباید خللی در انسجام هدف شما ایجاد کند.
- رویکرد معنادرمانی لزوما برای همه افراد مناسب نیست. برای مثال اگر نمیتوانید هیچگونه ارتباطی با مفاهیم عرفانی و معنوی برقرار کنید یا در حال حاضر معنای زندگی خود را پیدا کردهاید اما در زمینههای دیگر به مشکل خوردهاید این تکنیکها احتمالا برای شما کارایی ندارند.
آشنایی با پرسشنامه معنای زندگی
آزمونها و پرسشنامههای متعدد و متنوعی وجود دارند که برای سنجش معنای زندگی در نگرش افراد طراحی شدهاند. مهمترین و اصلیترین پرسشنامه معنای زندگی MLQ (Meaning in Life Questionnaire) است که به دو جنبه اصلی معنا در زندگی فرد میپردازد: 1. وجود معنا (Presence of Meaning) در زندگی فرد و 2. جستجوی معنا (Search for Meaning)، یعنی میزانی که فرد برای یافتن معنا تلاش میکند. این پرسشنامه شامل ده پرسش است و در مجموع ذهنیتی جامع به فرد ارائه میدهد که تا چه اندازه به درک معنای زندگی خود دست یافتهاند و چگونه میتوانند نسبت به بهبود آن اقدام کنند. اگر قصد استفاده از تست معنای زندگی MLQ را دارید از نسخههای ترجمهشده و معتبر آن استفاده کنید یا از یک متخصص کمک بگیرید.
سنگ سیزیف و معنای زندگی
سیزیف یکی از اساطیر یونان است که راز خدایان را فاش کرد و در مقابل محکومیتی ابدی برای او در نظر گرفته شد: سیزیف باید تخته سنگی را تا قله یک کوه حمل میکرد اما همینکه به قله میرسید تخته سنگ میغلتید به پایین کوه برمیگشت. او محکوم بود این کار را برای همیشه تکرار کند. آلبر کامو به کمک این افسانه، مفهوم معنا و بیمعنایی زندگی را تشریح میکند. او میگوید زندگی به ذات خود بیمعنا است و هنر ما یافتن معنایی برای آن با آگاهی از این بیمعنایی است.
کلام آخر
احساس معنادار بودن زندگی احساسی ضروری برای همه ماست. افرادی که چنین حسی را تجربه میکنند شادتر، سالمتر و البته موفقتر هستند. در گذشته این معنا را تنها منحصر به گروه خاصی از افراد میدانستند که با ریاضت و تلاش بیوقفه به چیستی زندگی دست یافته بودند. اما امروزه همه ما میتوانیم زندگی معنادار برای خود بسازیم. دستیابی به این زندگی، غیرممکن یا حتی سخت نیست؛ معنای زندگی شما گاهی بسیار سادهتر و دردسترستر از چیزی است که فکر میکنید. بااینحال اما یک دستورالعمل ازپیشتعیینشده و مشخص برای تحقق آن وجود ندارد و برای هر کسی مسیر منحصربهفردی را تعیین میکند.
ارسال نظر