آخرین باری که با جدیت هدفی را دنبال کردهاید به خاطر دارید؟ کاری که شبانهروز ذهن شما را به خود مشغول کند و برای رسیدن به آن هرچه در توان دارید صرف کنید؟ من دقیقا چنین خاطرهای در ذهن دارم. هدفی برای خود تعیین کردهبودم؛ هدفی متناسب با شرایط زندگیام که برای آن میجنگیدم، تصویر رسیدن به آن را در ذهن مرور میکردم، از اطرافیانم پشتیبانی و حمایت میخواستم و صبورانه نتایج کار را دنبال میکردم. در نهایت به خواستهام رسیدم، اما بارها در این مسیر از پا افتادم و احساس کردم انگیزهای برای ادامه دادن ندارم. بااینحال همیشه دلیلی برای زنده کردن دوباره انگیزههایم پیدا میکردم و از جا برمیخواستم. عوامل مختلفی در این مسیر به من کمک کرد اما جوهره این تلاش پیوسته، انگیزهام بود. در این مقاله درباره راههای افزایش انگیزه صحبت خواهیم کرد.
انگیزه چیست؟
زندگی بالا و پایین دارد؛ شاید یک نوجوان پرشور و اشتیاق با این جمله مخالف باشد اما اغلب مخاطبان ما دوره فانتزی زندگی را پشت سر گذاشتهاند و چالشهای زندگی را دیده و چشیدهاند. زندگی هرگز روتین و یکنواخت نیست، در کنار اتفاقات دلچسب و خوشایند، اهدافی وجود دارد که برای آنها میجنگیم، مشکلاتی هست که با آنها مقابله میکنیم و هیجاناتی در ما ایجاد میشود که نیاز به مدیریتشان داریم. هر هدف، چالش، مشکل یا خواستهای، شیوه مقابله خاص خودش را میطلبد و به مهارتهای مشخصی نیاز دارد. اما آنچه همه ما در زندگی به آن وابسته هستیم و انرژی حرکت را در ما برانگیخته میکند متغیری به نام «انگیزه» است.
انگیزه (به انگلیسی: Motivation) فرایندی روانی است که نیروی محرکه لازم برای شروع یک کار را در ما ایجاد میکند. رفتارهایی که انگیزه آنها را به جریان میاندازد هدفمحور هستند. وقتی انگیزهای در ما پدیدار میشود هدفی نیز با آن برایمان تداعی میگردد. برای نمونه من قطعا به گرفتن مدرک دانشگاهیام، کار کردن با این مدرک یا اقدام برای مهاجرت به واسطه این مدرک فکر میکنم (هدف) و در نتیجه اشتیاق و انرژی درس خواندن در من شدت میگیرد (انگیزه). در ادامه این مقاله درباره انگیزه و انواع آن بیشتر صحبت خواهیم کرد اما ابتدا ببینیم این واژه اصلا کی و کجا برای اولین بار استفاده شد؟
تاریخچه و تعریف انگیزه در روانشناسی
انگیزه از دیرباز برای نظریهپردازان و فیلسوفان موضوعی جالب و مورد توجه بودهاست. افلاطون و سقراط درباره این مفهوم نظریاتی داشتند و تعاریف متنوعی از آن ارائه دادهاند. بااینحال مطالعه علمی و تخصصی انگیزه در روانشناسی از قرن نوزدهم و بیستم شروع شد و اولین اندیشمندان صاحبنظر در این مورد، داروین، ویلیام جیمز، زیگموند فروید، پاولف و واتسون بودند. ادوارد تولمن از اولین پیشگامان این عرصه بود. او در دهه 1930 اعلام کرد که رفتار تنها نتیجه محرک و پاسخ نیست بلکه مجموعهای از فرایندهای شناختی در این بین وجود دارد که بر روی رفتار نهایی تاثیر میگذارد. اهداف، انتظارات و ارزشها برخی از این فرآیندها را تشکیل میدهند.
آبراهام مزلو از دیگر روانشناسانی بود که درباره انگیزه و آثار آن صحبت کرد. او در دهههای 1940 و 1950 در هرم سلسله مراتب نیازها، سهمی قابل توجه برای انگیزه در نظر گرفت و اظهار کرد رفتارهای انسان را انگیزههای گوناگونی کنترل میکند. این انگیزهها میتوانند در راستای طیفی از اهداف، از نیازهای فیزیولوژیکی تا نیاز به خودشکوفایی را در بر بگیرند.
انواع انگیزه کدامند؟
انگیزه را از نظر منبع تامین و همچنین نوع نتیجه و تاثیر به دو نوع تقسیم میکنند: انگیزه درونی و انگیزه بیرونی. انگیزه بیرونی همانطور که از اسمش پیداست منابع بیرونی دارد. وقتی کاری را به این امید و با این هدف انجام میدهیم که پاداش خاصی دریافت کنیم یا از مورد تنبیه قرار گرفتن اجتناب نماییم انگیزه ما از نوع بیرونی است. ممکن است نتیجه نهایی بسیار عالی باشد اما در هر صورت یک نیرو و اراده درونی ما را به انجام آن وادار نکردهاست و منبع در خارج از وجود ما قرار گرفتهاست.
انگیزه درونی اما زمانی اتفاق میافتد که پای خواست، اشتیاق و علایق شخصی ما در میان باشد. وقتی کاری را انجام میدهیم چون از آن لذت میبریم یا به ما احساس ارزشمندی میدهد، انگیزه ما از نوع بیرونی است. نتیجه حاصل از این انگیزه لزوما ارزشمند یا قابل توجه نیست اما عامل درونی باعث دستیابی به آن شدهاست. جالب است بدانید اولین بار فردریک تایلر (Frederick Winslow Taylor)، مهندس مکانیکی که بعدها بهعنوان پدر مدیریت علمی شناختهشد این دستهبندی را برای انواع انگیزه ارائه داد. بااینحال بعدها دو روانشناس به نامهای ادوارد دسی (Edward L. Deci) و ریچارد رایان (Richard M. Ryan) این نظریه را اصلاح کردند و توسعه دادند.
جدول مقایسه انگیزه درونی و انگیزه بیرونی
در جدول زیر بهطور مختصر و مفید این دو متغیر را مقایسه کردهایم:
انگیزه | بیرونی | درونی |
تعریف | تمایل به انجام کاری، برای دریافت پاداش یا اجتناب از تنبیه | رغبت به انجام کاری چون لذتبخش است. |
منبع | بیرونی | درون فرد |
نتیجه | بهبود عملکرد، سازگاری و انطباق اجتماعی، اجتناب از عواقب منفی و مقبولیت اجتماعی | رضایت درونی، رشد روانی، یادگیری و سلامت روان |
مزایا | بهبود عمکرد در وظایف خستهکننده و دشوار
کسب اعتبار، احترام، تشویق و مقبولیت |
بهبود خلاقیت، پشتکار و استقلال فردی
توسعه احساس خودارزشمندی، شایستگی و مهارتهای اجتماعی |
معایب | کاهش خودکنترلی و افزایش اضطراب
گاهی انگیزه درونی را تحت تاثیر قرار میدهد. |
اهداف فردی و ارزشهای شخصی بر آن اثر میگذارند.
ممکن است عوامل خارجی آن را تحت تاثیر قرار بدهند. |
مثال | کار کردن برای دریافت حقوق ماهانه
درس خواندن برای اجتناب از مردود شدن در امتحان |
بازی کردن با هدف سرگرمی
مطالعه از روی کنجکاوی |
چه عواملی بر انگیزه اثر میگذارند؟
متغیرهای متعددی وجود دارند که میتوانند انگیزه را تغییر بدهند یا بر روی آن اثر بگذارند. البته این متغیرها به شرایط مختلفی وابسته هستند. برای نمونه اگر انگیزه از نوع بیرونی باشد ممکن است متغیرهای موثر بر انگیزه درونی در آن بیتأثیر باشد یا نقش کمی را ایفا کند. از سوی دیگر زمینههای مختلف عملکردی، انگیزههای متنوعی را میطلبد. ممکن است کسی در زمینه کاری یا تحصیلی انگیزه بالایی از خود نشان بدهد و به همین دلیل چند مولفه خاص بر روی این انگیزه موثر باشند اما همین فرد در حوزه روابط اجتماعی بیانگیزه به نظر برسد و آن مولفهها نیز اهمیت خود را از دست بدهند. به هر شکل، ما در این قسمت بعضی از عواملی که بر انگیزه در انواع گوناگون و زمینههای متفاوت موثر هستند را بررسی میکنیم:
· علاقه (Interest)
علاقه حالتی از درگیر شدن یا کنجکاوی مشتاقانه و همراه با هیجانات مثبت نسبت به عاملی بیرونی است. علاقه میتواند انگیزه را عمیقتر، پایدارتر و همراه با توجه بیشتری بروز بدهد و به نتیجهای خلاقانه منتهی کند.
· ارتباط و تناسب (Relevant)
این گزینه اهمیت درکشده یک هدف یا فعالیت خاص را برای فرد نشان میدهد. هرچه هدف مورد نظر با ارزشهای فردی و خواستههای درونی شخص هماهنگتر باشد انگیزه بیشتری را در برابر آن هدف تجربه خواهد کرد. تناسب همچنین به تعهد و مسئولیتپذیری بیشتر منجر میشود. آیا نمیدانید چطور برای زندگی خود هدف تعیین کنید؟
· خودکارآمدی (Self-Efficacy)
مهارت خودکارآمدی به معنای باور به توانمندی خود در جهت انجام یک وظیفه خاص است و رابطه مستقیمی با اعتمادبهنفس، تلاش و پشتکار دارد. به همین جهت میتواند بر روی افزایش انگیزه نیز موثر باشد.
· خودمختاری (Autonomy)
تصور کنید در نقاشی مهارت دارید و فرصتی برایتان فراهم شده که بتوانید اثری آماده کرده در یک نمایشگاه پربیننده به تماشا بگذارید. در صورتیکه محتوا، ابعاد، لوازم مورد استفاده و اغلب جزییات مربوط به نقاشی شما بهعهده خودتان گذاشته شود قطعا انگیزه بیشتری برای اجرای کار خواهید داشت. خودمختاری و احساس کنترل بر شرایط میتواند بهشکل قابل توجهی بر مسئولیتپذیری و انگیزه اثر بگذارد. البته موضوعی وجود دارد که باید به آن توجه کرد: وقتی افراد به برانگیختگی بیرونی انگیزه عادت میکنند بهتدریج خلاقیت خود را کاهش میدهند و علاقمند به وظایفی میشوند که پاداش قابل مشاهده برای آنها به همراه داشته باشد.
· پاداش و بازخورد (Incentive and Feedback)
این گزینه بهطور عمده برای انگیزههای بیرونی قابل توجه است. هرچه پاداش یک دستاورد بیشتر باشد یا بازخورد از مراجع مهمتر (برای فرد) دریافت شود انگیزه انجام یک وظیفه خاص نیز بیشتر خواهد بود. مثلا برای یک کودک ممکن است جلب رضایت مادرش اهمیت بیشتری نسبت به خواسته پدر داشته باشد. او در وظایفی که مشخصا با مادر در ارتباط است انگیزه بیشتری از خود نشان خواهد داد.
· عواطف و هیجانات (Emotions)
این گزینه شامل تمامی هیجاناتی است که که فرد در انجام یک کار، تصور آن، برنامهریزی برای آن یا اهداف حاصل از آن تجربه میکند. این هیجانات که بر میزان توجه، راهکارهای مقابلهای، نحوه تصمیمگیری و حافظه فرد اثر میگذارند میتوانند میزان انگیزه او را پیشبینی کنند.
این شش عامل مهمترین موارد موثر بر روی انگیزه هستند اما عوامل دیگری مانند: تجربه و دانش قبلی (Prior knowledge)، جهت و مسیر اهداف (Goal orientations)، باورهای مذهبی یا معرفتشناختی (Epistemological beliefs) و رضایت خاطر (Satisfaction) نیز بر این متغیر تاثیرگذار هستند.
آیا افزایش انگیزه امکانپذیر است؟ چگونه؟
مطالعات زیادی نشان میدهد که انگیزه قابل دستکاری است و میتوانیم این متغیر را در خود یا دیگری تقویت کنیم و افزایش بدهیم. برای نمونه مطالعهای نشان میدهد ارائه سریع پاداشهای کوچک به رفتارهای مثبت میتواند انگیزه را تا حد قابل توجهی افزایش بدهد. برای افزایش انگیزه راهکارهای متعددی وجود دارد که برخی از آنها در شرایط مشخصی اثرگذار هستند. ما راهکارهای کلیتر و عمومی برای افزایش انگیزه در زندگی را بررسی میکنیم:
1. وظایف بزرگ را بشکنید
وظایف سخت، پیچیده و کلی را به تعدادی وظیفه کوچکتر تقسیم کنید. سنگ بزرگ برندارید که نتیجهای در پی ندارد. علاوه بر این، وظایف کوچک را میتوان بهتر مدیریت کرد و با تمرکز بیشتری با آنها روبرو شد. سادهسازی وظایف سخت آنها را شفافتر و دستیافتنیتر میکند.
2. گاهی جشن بگیرید
پیشرفتها و دستاوردهای خود را دائما روی ترازو نگذارید و با دیگران مقایسه نکنید. کوچکترین پیشرفتی با تلاش به دست آمدهاست و ارزش شادی و قدردانی را دارد. این جشن و قدردانی اعتمادبهنفس شما را افزایش میدهد و در موضوعات بعدی انگیزه بیشتری به شما میبخشد زیرا یک تصویر دلچسب از تجربه قبلی خود در ذهن دارید. این یکی از مهمترین راه های ایجاد انگیزه در خود است.
3. پاداش بدهید
به خودتان پاداش بدهید و این پاداش را متناسب با سلیقه شخصی و ارزشهای خودتان تعیین کنید. همچنین اگر میخواهید انگیزه فرد دیگری را تقویت کنید از سیستمی برای ارائه پاداش استفاده نمایید. دقت داشته باشید که این پاداش باید متناسب با دستاورد فرد و سلیقه و شخصیت او باشد.
4. گروه پشتیبانی داشته باشید
از دوستان خود، اعضای خانواده یا هر فردی که از شما حمایت میکند درخواست حمایت کنید. خصوصا وقتی برای خود هدفی چالشبرانگیز تعیین کردهاید از اطرافیان قابل اعتماد خود بخواهید در شرایط سخت کنار شما باشند و به حفظ انگیزه و روحیه شما کمک کنند.
5. مهارتهایتان را توسعه بدهید
در حیطه مورد نظر خود آموزش ببینید، خودتان را توسعه بدهید و روابط تازهای ایجاد کنید. یادگیری مهارتهای جدید عملکرد و در نتیجه دستاوردهای شما را بهبود میبخشد و دید بازتر و آگاهانهتری به شما بدهد. یکی دیگر از نتایج یادگیری مرتبط، افزایش انگیزه است.
6. اهداف معنادار انتخاب کنید
وقتی اهداف تعیینشده برای شما معنادار باشند انگیزه دستیابی را در شما به وجود میآورند. البته همچنان باید مراقب باشید که این اهداف دستیافتنی، مرتبط با شما و واقعی باشند. بهطور کلی اهدافتان را بر اساس تکنیک S.M.A.R.T تعیین کنید.
پاسخ به پرسشهای متداول
انگیزه بهطور کلی پدیدهای پیچیده است و به عوامل مختلفی ارتباط دارد. درک انواع آن و عوامل موثر برآن میتواند در بهبود خودآگاهی، خودتنظیمی و خودکنترلی ما را یاری نماید. همچنین برای انتخاب بهترین استراتژیهای مقابلهای یا روشهای ایجاد انگیزه در خود و دیگران در شرایط گوناگون به این دانش نیاز داریم. در این مقاله بهطور کامل به موضوع انگیزه پرداختیم و آن را بررسی کردیم. در انتها قصد داریم چند پرسش پرتکرار در این زمینه را پاسخ بدهیم.
تفاوت انگیزه و انگیزش چیست؟
انگیزش به فرایند القای انگیزه به خود یا فرد دیگر گفته میشود. درواقع انگیزش به معنای برانگیختن انگیزه است. همچنین انگیزش با نوعی اجبار یا هدایت همراه است در حالیکه به نظر میرسد انگیزه منشائی درونیتر و عمیقتر داشته باشد.
آیا انگیزه با اهمالکاری ارتباطی دارد؟
انگیزه و اهمالکاری دو مفهوم مرتبط به یکدیگر در روانشناسی هستند و ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند. اغلب اهمالکاری در افرادی رخ میدهد که نوع انگیزه آنها بیرونی و کنترلشده (توسط عوامل ارائه پاداش) است. این انگیزه همچنین تحت تاثیر هیجانات منفی مانند ترس، خشم یا ناامیدی قرار میگیرد و بهسادگی توسط این هیجانات کنترل میشود. از سویی اهمالکاری با کمالگرایی ارتباط مستقیم دارد و به نظر میرسد افراد کمالگرا، در تامین و تقویت انگیزه خود دچار مشکلاتی هستند.
ارسال نظر