انتشار محتوای دوره‌ها، تحت هر شرایط و به هر شکلی، ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.

انتشار محتوای دوره‌ها در هر شرایطی پیگرد قانونی دارد.

بحران هویت چیست و چگونه می‌توان بر آن غلبه کرد؟

بحران هویت یک مرحله طبیعی در رشد فردی است و برای همه ما اتفاق می‌افتد. این بحران می‌تواند تأثیرات عمیقی بر زندگی بگذارد.

بحران هویت چیست و چگونه می‌توان بر آن غلبه کرد؟ | آرامشیار
10 دقیقه
اشتراک گذاری

در دنیایی که با انتظارات، کلیشه‌ها و فشارهای اجتماعی آن احاطه شده‌ایم، گاهی یافتن و پذیرش هویت واقعی‌مان دشوار است. وقتی نقش‌ها و باورهای تحمیل‌شده با احساسات و خواسته‌های درونی ما در تضاد قرار می‌گیرند، به بن‌بست می‌خوریم و احساس سردرگمی ما را در بر می‌گیرد. در چنین شرایطی نمی‌دانیم واقعاً چه کسی هستیم و چه می‌خواهیم. این بحران می‌تواند ما را وادار کند چیزی را به‌عنوان «خود واقعی» بپذیریم که حقیقت ندارد یا از سوی دیگر، همین بحران پیش‌بینی‌ناپذیر و ویران‌گر، فرصتی برای کشف حقیقتی عمیق‌تر درباره خودمان باشد. آنچه در ادامه می‌خوانید، نگاهی است به ماهیت هویت و چگونگی شکل‌گیری آن؛ سفری به درون کتابی که نویسنده آن، کسی نیست جز خود ما.

هویت چیست؟

هویت چیست؟

هویت ما، مانند کتابی است با صفحات بی‌شمار و فصل‌های متنوع. بسیاری از این فصل‌ها را خودمان نوشته‌ایم، اما برخی دیگر را جامعه، خانواده، سنت‌ها و گذشته برای ما رقم زده‌اند. با این حال، نویسنده نهایی این کتاب خود ما هستیم و هر صفحه آن با دست‌خط منحصربه‌فرد ما شکل گرفته است. با گذر زمان، برخی از فصل‌ها را مرور می‌کنیم، بعضی را دوباره می‌نویسیم و گاهی فصل‌هایی را که دیگر به ما تعلق ندارند، پشت سر می‌گذاریم. اما آن‌چه این کتاب را زنده نگه می‌دارد، رشد و تحول آن است. هویت ما ثابت نیست؛ در هر تجربه، هر انتخاب و هر تغییری، کلمات و عبارات تازه‌ای به آن اضافه می‌شود.

گاهی جامعه تلاش می‌کند قلم را از دستمان بگیرد و ما را وادار کند طبق الگوهای از پیش‌تعیین‌شده بنویسیم، اما هویت واقعی زمانی شکل می‌گیرد که تلاش کنیم داستان خود را به‌گونه‌ای که می‌خواهیم، روایت کنیم. در نهایت، این کتاب تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که بازتابی از حقیقت درونی ما باشد؛ حقیقتی که نه بر اساس انتظارات دیگران، بلکه با پذیرش و انتخاب‌های آگاهانه خودمان شکل گرفته است. برای آشنایی بیشتر، توصیه می‌کنیم مقاله کامل و جامع آرامشیار درباره چیستی هویت را بخوانید.

هویت چه چیزی نیست؟

برای تعریف دقیق‌تر و بهتر مفهوم هویت (به انگلیسی:Identity) و سپس بحران هویت (به انگلیسی:Identity Crisis)، بهتر است آن را از چند مفهوم نزدیک و مشابه، تفکیک کنیم. به همین منظور، به این مسئله می‌پردازیم که «هویت چه چیزی نیست؟»:

  1. هویت، برچسبی ثابت و غیرقابل‌تغییر نیست: هویت مثل یک سنگ حکاکی‌شده نیست که برای همیشه تغییرناپذیر بماند. برخلاف تصور بسیاری از افراد، هویت ما در طول زندگی و با تجربیات مختلف، تغییر می‌کند. هویتی که در نوجوانی داشتیم با هویتی که امروز داریم، تفاوت‌های بسیاری دارد و این تغییرات طبیعی هستند.
  2. مفهوم هویت، فقط ظاهر بیرونی نیست: بسیاری از افراد هویت رو با ویژگی‌های ظاهری مثل سبک لباس پوشیدن، آرایش یا حتی شغل افراد اشتباه می‌گیرند. درحالی‌که این‌ها بخش کوچکی از هویت هستند. هویت بیشتر به باورها، ارزش‌ها و احساسات درونی ما مربوط است و نه صرفاً آنچه که دیگران از ما می‌بینند.
  3. معنای هویت، نقش‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی نیست: نقشی که در جامعه داریم، مثل مادر، همسر، مدیر یا دانشجو، تنها بخشی از ماست و هویت ما رو به‌طور کامل تعریف نمی‌کند. هویت چیزی فراتر از نقش‌هایی است که به‌صورت موقت یا دائمی به عهده می‌گیریم.
  4. هویت، موفقیت‌ها و شکست‌های ما نیست: ممکن است این تصور پیش بیاید که هویت ما با دستاوردها یا شکست‌هایمان تعریف می‌شود. اما واقعیت این است که هویت، مستقل از موفقیت‌ها و ناکامی‌های ماست. همه ما، فارغ از آسودگی‌ها و چالش‌هایمان ارزشمند هستیم.

آیا هویت ثابت است؟

آیا هویت ثابت است؟

ما با بخشی از هویت خود به دنیا می‌آییم و بخش دیگر آن نیز در طول زندگی شکل می‌گیرد. بنابراین بدیهی است که هویت مفهومی ثابت در طول زمان نیست. بحران هویت نیز که در دوره‌هایی از زندگی ممکن است با آن مواجه شویم خود تاییدکننده تغییرات هویت ماست. درواقع هویت فرآیندی پویا و در حال تحول است که تحت تأثیر تجربه‌ها، روابط، انتخاب‌ها و شرایط شکل می‌گیرد.

در دوران کودکی، هویت ما بیشتر از طریق خانواده و محیط اطراف تعریف می‌شود، اما با گذر زمان و افزایش آگاهی، ما نقشی فعال‌تر در ساختن شخصیت خود ایفا می‌کنیم. ارزش‌ها، باورها و حتی نقش‌هایی که در زندگی بر عهده می‌گیریم، ممکن است تغییر کنند.

با این حال، برخی عناصر اساسی هویت ما، مانند شخصیت بنیادین، خاطرات مهم و ارزش‌های اصلی، نسبتاً پایدارتر هستند و هسته وجودی ما را تشکیل می‌دهند. پس می‌توان گفت که هویت ما نه کاملاً ثابت است و نه کاملاً متغیر؛ بلکه چیزی این میان است؛ ترکیبی از پایداری و تحول، که در طول زندگی شکل می‌گیرد و رشد می‌کند.

هویت چه تغییراتی را در طول زمان تجربه می‌کند؟

همان‌طور که گفتیم هویت ثابت و پایدار نیست و دائما در حال تغییر است. این تغییرات ممکن است به‌صورت افزودن بر هویت یا کاستن از آن خود را نشان بدهند.

افزودن به هویت

هویت چه تغییراتی را در طول زمان تجربه می‌کند؟

هویت می‌تواند توسط عوامل مختلفی تقویت شود، مانند:

  • کسب مهارت‌ها و دانش جدید: یادگیری یک زبان جدید، تحصیل در رشته‌ای تازه یا کسب مهارت‌های مختلف، ابعاد تازه‌ای به هویت ما اضافه می‌کند.
  • پذیرش نقش‌های جدید: فرزندآوری، پذیرش مسئولیت‌های تازه شغلی یا عضویت در گروه‌های اجتماعی، تغییراتی را در تعریف ما از خودمان ایجاد می‌کند.
  • تجربه فرهنگ‌های متفاوت: مهاجرت، سفر یا تعامل با افراد متفاوت و مختلف می‌تواند نگرش ما را وسعت ببخشد و لایه‌های تازه‌ای به هویت‌مان اضافه کند.

در شرایط عادی، این تغییرات باعث رشد فردی می‌شوند؛ اما اگر فرد احساس کند که تغییرات به‌زور به او تحمیل شده‌اند یا قادر به تطبیق با آن‌ها نیست، ممکن است دچار بحران هویت شود.

کاستن از هویت

گاهی افراد احساس می‌کنند بخش‌هایی از هویت‌شان کم‌رنگ شده یا از دست رفته است. این حالت اغلب در شرایط زیر اتفاق می‌افتد:

  • از دست دادن نقش‌ها یا ارتباطات: از دست دادن شغل، طلاق یا فوت عزیزان ممکن است باعث شود فرد بخشی از هویت خود را، فروریخته و ازهم‌گسیخته ببیند و احساس بحران و خلاء ناشی از آن را تجربه کند.
  • تغییرات اجباری: مهاجرت، تبعید یا تغییرات شدید اجتماعی می‌توانند فرد را از برخی عناصر هویتی مانند زبان، سنت‌ها یا ارزش‌های فرهنگی جدا کنند و او را با حس ازخودبیگانگی مواجه سازند.
  • فراموشی یا اختلالات حافظه: بیماری‌هایی مانند آلزایمر می‌توانند خاطرات را از بین ببرند و احساس از دست دادن هویت را ایجاد کنند.
  • فشارهای اجتماعی یا خودسرزنشی: گاهی افراد به دلیل عدم پذیرش از سوی جامعه یا خانواده، بخش‌هایی از هویت خود را سرکوب می‌کنند. این تضاد می‌تواند فرد را دچار بحران هویت کند.

بحران هویت چیست؟

بحران هویت چیست؟

بحران هویت زمانی رخ می‌دهد که فرد نتواند میان تغییرات هویتی خود تعادل ایجاد کند. اگر فرد احساس کند بخش‌هایی از او ناخواسته و خارج از کنترل خودش، از بین رفته یا تغییراتی به‌ اجبار به او تحمیل شده‌اند، اغلب دچار احساس پوچی، سردرگمی یا نارضایتی عمیق می‌شود. بااین‌حال اگر فرد تغییرات را فرصتی برای رشد و کشف بخش‌های جدیدی از خود ببیند، می‌تواند از بحران هویت عبور کرده و به هویتی تازه، یکپارچه و آگاهانه برسد.

یکی از مهم‌ترین نظریات روان‌شناختی که بحران هویت را توضیح می‌دهند، نظریه رشد روانی-اجتماعی اریک اریکسون است. اریکسون باور داشت که بحران هویت معمولاً در دوران نوجوانی رخ می‌دهد، اما در حقیقت، می‌تواند در هر مرحله از زندگی فرد ظاهر شود. تغییرات مهم مانند تغییر شغل، مهاجرت، ازدواج یا طلاق همگی می‌توانند به بحران هویت دامن بزنند. بر اساس نظریه اریکسون، اگر فرد بتواند بحران را حل کند، به یک «هویت منسجم» دست می‌یابد، اما در غیر این صورت، دچار «سردرگمی هویتی» می‌شود و این مشکل گاهی تا سال‌ها ادامه دارد.

نشانه‌های بحران هویت کدامند؟

افرادی که با بحران هویت دست و پنجه نرم می‌کنند اغلب نشانه‌های زیر را نشان می‌دهند:

  • احساس ناپایداری در ارزش‌ها و باورها: گاهی فرد درباره‌ی باورهای خود دچار تردید می‌شود یا احساس می‌کند ارزش‌هایی که قبلاً به آن‌ها پایبند بوده، دیگر برایش معنادار نیستند.
  • نارضایتی و احساس پوچی: بسیاری از افرادی که در بحران هویت هستند، زندگی خود را فاقد معنا می‌یابند و به شکلی از بی‌هدفی دچار می‌شوند.
  • کشمکش در تصمیم‌گیری‌ها: این افراد گاهی نمی‌توانند مسیر شغلی، عاطفی یا شخصی خود را به‌درستی انتخاب کنند و میان گزینه‌های مختلف سرگردان می‌مانند.
  • تغییرات شدید در رفتار یا ظاهر: برخی از افراد درگیر با بحران هویت تلاش می‌کنند با تغییر ناگهانی سبک زندگی، پوشش یا حتی گروه دوستان، هویتی تازه برای خود بسازند.

4 وضعیت هویت از زبان جیمز مارسیا

4 وضعیت هویت از زبان جیمز مارسیا

جیمز مارسیا (James Marcia)، روانشناس مطرح در حوزه روانشناسی رشد، چهار وضعیت هویتی را معرفی کرده‌است که می‌تواند به درک مسیر شکل‌گیری هویت کمک کند:

  • هویت موفق (Identity Achievement): افرادی که بحران را پشت سر گذاشته و به درکی روشن از خود رسیده‌اند.
  • هویت زودپذیرفته یا زودهنگام (Foreclosure): کسانی‌که بدون جست‌وجوی واقعی و فعالانه، تسلیم خواست دیگران می‌شود و هویت خود را بر اساس انتظارات آن‌ها می‌پذیرد.
  • سردرگمی هویتی یا هویت سردرگم (Identity Diffusion): افرادی که هیچ تلاشی برای شناخت خود نکرده‌اند و در نوعی بلاتکلیفی باقی مانده‌اند.
  • تعلیق هویت یا هویت تعویقی (Moratorium): فردی که در حال جست‌وجوی هویت خود است اما هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده‌است.

نمودار زیر ، مدل وضعیت‌های چهارگانه هویت جیمز مارسیا (1966) را نشان می‌دهد که بر اساس دو مؤلفه بحران (Crisis) و تعهد (Commitment) طبقه‌بندی شده‌اند:

چگونه بر بحران هویت غلبه کنیم؟

چگونه بر بحران هویت غلبه کنیم؟

بحران هویت اتفاقی غیرقابل جبران یا بعید در زندگی نیست. همه ما ممکن است در دوره‌ای از زندگی با این چالش روبرو شویم. غلبه بر این بحران نیازمند خودآگاهی، کشف ارزش‌های شخصی و ایجاد انسجام درونی است. در ادامه راهکارهایی را بررسی می‌کنیم که طبق تحقیقات می‌توانند در مسیر غلبه بر بحران هویت مورد استفاده قرار بگیرند.

1.   خودشناسی و تأمل شخصی

نوشتن خاطرات، تمرینات ذهن‌آگاهی، و روان‌درمانی می‌توانند به درک بهتر خود کمک کنند. خودشناسی یکی از مهم‌ترین ابزارهایی است که به فرد کمک می‌کند تا از بحران هویت عبور کند. بسیاری از روان‌شناسان، از جمله کارل راجرز و اریک اریکسون، بر اهمیت خودشناسی در رشد فردی تأکید کرده‌اند. این فرآیند شامل بررسی ارزش‌ها، باورها، علایق و اهداف زندگی است.

ثبت افکار، احساسات و تجربیات روزمره می‌تواند به کشف الگوهای ذهنی و درک بهتر خود کمک کند. همچنین تکنیک‌هایی مانند مدیتیشن به فرد کمک می‌کند تا در لحظه حال حضور داشته باشد و افکار خود را بدون قضاوت بررسی کند. تحقیقات نشان داده‌اند که خودشناسی بالا با احساس رضایت از زندگی و کاهش استرس رابطه مستقیم دارد.

2.   کسب تجارب جدید

چگونه بر بحران هویت غلبه کنیم؟

امتحان کردن نقش‌ها و مسیرهای مختلف زندگی می‌تواند به فرد در کشف هویت واقعی‌اش کمک کند. تجربه کردن یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری هویت است. جیمز مارسیا در مدل وضعیت‌های هویتی خود تأکید می‌کند که برخی افراد از طریق “تعلیق هویت” (Identity Moratorium) و آزمودن نقش‌های مختلف، به هویتی پایدار می‌رسند.

کارهای داوطلبانه، تغییر شغل یا یادگیری مهارت‌های جدید می‌توانند به فرد کمک کنند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد. همچنین تغییر محیط و آشنایی با فرهنگ‌های مختلف می‌تواند دیدگاه‌های جدیدی به وجود آورد و به فرد کمک کند که تعریف بهتری از خود داشته باشد. همچنین شرکت در فعالیت‌های تازه مانند یادگیری یک زبان جدید یا هنرهای خلاقانه، فرد را به کشف بخش‌های ناشناخته شخصیتش سوق می‌دهد.

3.   گفت‌وگو با افراد آگاه

روانشناسان و افراد باتجربه می‌توانند دیدگاه‌های تازه‌ای به ما ارائه دهند. مشورت با مشاوران روانشناسی، مربیان یا افرادی که بحران هویت را پشت سر گذاشته‌اند اغلب در این مسیر کمک‌کننده هستند. تحقیقاتی بر درمان‌های مبتنی بر خودتعیین‌گری (Self-Determination) در سال 2000 نشان داده‌است که دریافت حمایت اجتماعی نقش مهمی در شکل‌گیری هویت دارد.

4.   پذیرش انعطاف‌پذیری هویت

بپذیرید که هویت امری بدون تغییر و پیوسته نیست، بلکه به مرور زمان تکامل می‌یابد. پذیرش همین نکته به‌ظاهر ساده کمک می‌کند اضطراب ناشی از تغییرات را راحت‌تر بپذیرید. تمرینات ذهن‌آگاهی در این مسیر می‌توانند به کمک شما بیایند و مسیر هویت‌یابی را هموار کنند.

5.   بررسی و بازنگری ارزش‌های شخصی

ارزش‌های شخصی، پایه‌های اساسی هویت ما را شکل می‌دهند. اگر فرد اندیشه‌ها و ارزش‌های خود را پیش‌فرض بگیرد و آن‌ها را بدون اما و اگر بپذیرد احتمالا در مواجهه با چالش‌ها، سردرگم می‌شود. اریک اریکسون در نظریه رشد روانی-اجتماعی خود اشاره می‌کند که در دوران  بحران نوجوانی و بزرگسالی، افراد نیاز دارند ارزش‌های خود را بازتعریف و در صورت لزوم اصلاح کنند تا به یک هویت منسجم برسند. برای این کار می‌توانید از خودتان سوالات اساسی بپرسید. مثلا: «چه چیزهایی برای ما در زندگی مهم‌ترین هستند؟» یا «آیا ارزش‌های ما از درونمان نشأت می‌گیرند یا تحت تأثیر خانواده و جامعه شکل گرفته‌اند؟»

مطالعات نشان داده‌اند که افرادی که ارزش‌های شخصی روشنی دارند، در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی کمتر دچار سردرگمی می‌شوند و احساس رضایت بیشتری را تجربه می‌کنند.

6.   آزمایش مسیرهای مختلف زندگی (Exploration)

آزمایش مسیرهای مختلف زندگی (Exploration)

با تجربه کردن مسیرهای مختلف در زندگی، علایق اصلی خود را پیدا می‌کنید و مسیری را پیش می‌گیرید که برای شما مناسب‌تر است. از سوی دیگر تعامل با ایده‌ها، سبک‌های زندگی و محیط‌های مختلف به فرد کمک می‌کند تا ذهن بازتری داشته باشد و راحت‌تر با تغییرات سازگار شود. این یکی از اصلی‌ترین روش‌ها برای تقویت تاب‌آوری ذهنی است.

مسیرهای جدید در زندگی می‌توانند شامل موارد زیر باشند:

  • تغییر مسیر شغلی یا تحصیلی در صورت عدم رضایت
  • انجام کارهای داوطلبانه برای شناخت بهتر علایق شخصی
  • سفر به مکان‌های جدید و تجربه فرهنگ‌های مختلف
  • آشنایی با افراد جدید و یادگیری از تجربیات آن‌ها

7.   داشتن نقش‌های اجتماعی معنادار (Meaningful Social Roles)

تعاملات اجتماعی نقش مهمی در شکل‌گیری هویت فردی دارند. نظریه تعاملات اجتماعی نشان می‌دهد که ما هویت خود را از طریق نقش‌هایی که در جامعه ایفا می‌کنیم، می‌سازیم. نقش‌های اجتماعی ما برای شکل‌گیری هویت مویت هستند. وقتی فرد در جامعه نقش مفیدی داشته باشد (مثلاً معلم، مشاور، داوطلب خیریه) خود و زندگی‌اش را معنادار و هدفمند می‌بیند. به‌علاوه ایجاد روابط اجتماعی سالم و ایفای نقش‌های مؤثر، احساس تعلق و حمایت اجتماعی فرد را افزایش می‌دهد.

کلام آخر

هویت انسان، پویا است و همواره در حال تحول است. گاهی احساس می‌کنیم بخشی از هویت‌مان از بین رفته‌است اما این معمولاً فرصتی برای ساختن جنبه‌هایی جدید و قوی‌تر از هویت ماست. درواقع بحران هویت همیشه یه مشکل یا بیماری درمان‌ناپذیر نیست بلکه می‌تواند روزنه‌هایی از امید را به‌سوی جهانی تازه باز کند. با پذیرش تغییرات و جست‌وجوی آگاهانه، می‌توان از این بحران عبور کرد و به خودشناسی عمیق‌تری دست یافت. فراموش نکنید که اگرچه ما هویت را از گذشته به ارث می‌بریم اما به‌طور فعال در لحظه نیز بخش‌هایی از آن را خلق می‌کنیم.

منتظر دیدگاه شما هستیم دیدگاه خود را حتما بنویسید برایمان تا نمایش دهیم
ارسال نظر

ارسال نظر