تابهحال با یک فرد خودشیفته ملاقات داشتهاید؟ چه تجربهای را از آن ملاقات به خاطر میآورید؟ اگر او توانستهاست به شما احساس کمبود و تحقیر را القا کند باید بگوییم که در دام اختلال شخصیت خودشیفته افتادهاید. اختلالی که شاید ظاهری قدرتمند، ازخودِ متشکر و غیرقابل نفوذ به فرد بدهد اما زیر این صورت بهظاهر استثمارگر، ظالم و تحقیرکننده، فردی بهشدت آسیبپذیر، بیمار و شکننده را مخفی کردهاست! با ما همراه باشید تا ببینیم خودشیفتگی چیست و افراد خودشیفته چه ویژگی هایی دارند. در انتهای مقاله نیز به چند سوال مهم درباره این بیماری پاسخ میدهیم.
خودشیفته کیست؟ خودشیفتگی چیست؟
نارسیس از اساطیر یونان باستان بود. او روزی از کنار رودخانهای میگذشت که ناگهان تصویر خود را در آب دید. نارسیس که نمیدانست این تصویر به خود او تعلق دارد محو تماشای چهره خود شد. او آنقدر در کنار آن رود نشست و آنقدر به صورت خود خیره شد و زیبایی خود را تحسین کرد که جان داد. خودشیفتگی یا نارسیسیسم نیز از نام این اسطوره یونان گرفته شدهاست.
اگرچه در اغلب ادیان آسمانی، فرهنگها و ارزشهای اجتماعی خودشیفتگی مورد نکوهش قرار گرفتهاست اما فروید معتقد بود انسان سالم دچار نوعی خودشیفتگی است که از همان اوایل کودکی در او نمود پیدا میکند. البته بعدها روانشناسان دیگر اختلالی تحت عنوان اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic Personality Disorder, NPD) معرفی کردند که نوعی بیماری محسوب میشود. بااینحال خودشیفتگی سالم، ویژگیهای شخصیتی خودشیفته و اختلال شخصیت خودشیفتگی سه مفهوم متفاوت هستند که در این مقاله به آنها میپردازیم.
خودشیفتگی سالم چیست؟
علائم خودشیفتگی در اغلب ما وجود دارد و بهصورت گاهبهگاه ظهور پیدا میکند. برای نمونه گاهی دوست داریم مرکز توجه باشیم، بهترین شرایط ممکن را به دست بیاوریم یا در وضعیت ایدهآل زندگی کنیم. این ویژگیهای موقتی و کوتاهمدت از ما یک فرد خودشیفته یا فردی با اختلال شخصیت خودشیفته نمیسازد بلکه کاملا عادی است. به گفته دکتر کریستی فیلیپس، یک فرد سالم از نظر روانی احساسی مثبت نسبت به خود دارد، از اعتماد به نفس مناسبی برخوردار است و از خود تصویری خوشایند در ذهن میسازد.
درواقع میتوان خودشیفتگی را یک طیف در نظر گرفت:
در یک سر این طیف خودشیفتگی سالم قرار دارد که با تعریف فروید سازگار است. این نوع خودشیفتگی درواقع همان خوددوستی و احترام به خود است که از ما فردی سازگارتر، موفقتر، مهربانتر و همدلتر میسازد. بهعلاوه کمک میکند زندگی شادتری داشته باشیم و تابآوری ما را نیز افزایش میدهد.
در مرکز این طیف ویژگیهای خودشیفتگی قرار گرفتهاست که گاهبهگاه در فرد ظهور میکند و وقتی شدت آن افزایش پیدا کند ممکن است برای دیگران آزارنده باشد. به چنین افرادی خودخواه میگوییم. آنها خواستههای خود را به دیگران اولویت میدهند و ممکن است برای دستیابی به آنچه میخواهند دیگری را قربانی کنند. بااینحال نمیتوان این افراد را مبتلا به اختلال شخصیت دانست بلکه آنها تیپ شخصیتی خودشیفته را دارند و نسبت به دیگران احساس برتری و اهمیت بیشتری میکنند.
اختلال شخصیت خودشیفتگی
وقتی پای اختلال شخصیت وسط میآید دیگر نمیتوان به هرکس برچسب زد. اختلال شخصیت نشانگان (علائم، Symptoms) خاصی دارد که اگر تعداد مشخصی از آنها برآورده نشود احتمال ابتلا رد خواهد شد. بهعلاوه اختلال شخصیت زندگی عادی و نرمال فرد را مختل میکند و از او شخصی منزوی میسازد. کسانیکه به اختلال شخصیت مبتلا هستند اغلب بینش محدود یا مختل دارند یعنی نمیتوانند بپذیرند که دچار بیماری هستند و خود را عادی و دیگران را غیرعادی میدانند.
نارسیست ها چه کسانی هستند؟ نارسیست کسی است که همدلی بسیار ناچیزی را تجربه میکند، نمیتواند مسئولیتپذیر باشد و احساسات و عواطف دیگران برای او هیچ اهمیتی ندارد. او خود را بالاتر از دیگران میبیند، نیاز شدیدی به توجه احساس میکند و اغلب ناراضی است. افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفتگی مبتلا هستند در ظاهر اعتماد به نفس بالایی دارند اما زیر این پوست نازک، بسیار شکننده و حساس هستند و هیچ انتقادی را نمیتوانند تحمل کنند. در مجموع تعداد مردان نارسیست در جهان نسبت به خانمهایی با این اختلال بیشتر است.
فرد خودشیفته چه ویژگیهایی دارد؟
بر اساس DSM5 اگر در فردی 5 مورد از 9 علامت زیر برای مدت شش ماه یا بیشتر بهطور مکرر وجود داشته باشد او را مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته میدانیم. بااینحال تشخیصگذاری این اختلال تنها توسط متخصص ممکن است:
- خودبزرگبینی پاتولوژیک
- تخیلات درباره قدرت، ثروت، زیبایی یا برتری خود
- استحقاق (حق به جانب بودن)
- بینش مختل (عدم آگاهی نسبت به بیماری)
- نیاز دائمی به تحسین و تمجید (از متداولترین علائم خودشیفتگی در زنان)
- سوءاستفاده از دیگران
- رقابت، حسادت و بیاعتمادی
- تحقیر دیگران و احساس تکبر نسبت به آنها
- همدلی ضعیف یا مختل
نکته مهم: ممکن است در کودکان نشانههای خودشیفتگی وجود داشته باشد اما نمیتوان آن را اختلال دانست.
رفتارهای افراد مبتلا به خودشیفتگی چیست؟
افراد خودشیفته ممکن است با رفتار خودشیفتگیشان را نشان بدهند یا آن را بهخوبی پنهان کنند. این پنهان کردن نیز راهی برای کنترل دیگران و رسیدن به خواستههای خود است. بهطور کلی اصلیترین ویژگی این افراد، «من ویژه» یا «من مستحق» است که در آنها باور به ویژه بودن را پدید میآورد و تقویت میکند. خودشیفتهها رفتارهای مشترک زیر را از خود نشان میدهند:
- پنهان کردن احساس آسیبپذیری
- ترس از آسیبپذیری
- کمالگرایی یا ترس از شکست
- حساسیت مفرط نسبت به انتقاد، طرد و شکست
- خشم و عصبانیت نسبت به فرد طردکننده یا منتقد
- تظاهر افراطی به فروتنی برای پوشاندن خودبزرگبینی
- تحقیر دیگران
- مشکل در مدیریت هیجانات
- مشکلات شدید در سازگاری
- عدم توانایی در برقراری روابط عاطفی یا اجتماعی پایدار
- مشکلات مکرر در محیط کاری، شغلی و اجتماعی
انواع خودشیفتگی
همانطور که گفتیم طبق منابع اصلی و رسمی روانشناسی خودشیفتگی یک طیف دارد و از افراد سالم تا اختلال خودشیفتگی را در بر میگیرد. بااینحال بعضی منابع خودشیفتگی را از سه جهت دستهبندی میکنند:
- خودشیفتگی آشکار همراه با تحقیر دیگران در برابر خودشیفتگی پنهان با مظلومنمایی و کنترل غیرمستقیم
- خودشیفتگی بههمراه خودبزرگبینی و تکبر در برابر خودشیفتگی آسیبپذیر با نیاز شدید به تایید
- خودشیفتگی خوشخیم (محدود به نشانگانی که گفتهشد) در برابر خودشیفتگی بدخیم (خودشیفته خطرناک، همراه با تمایل به آسیب زدن به دیگران و ویژگیهای سایکوپات)
تفاوت اختلال شخصیت خودشیفته و ویژگیهای خودشیفتگی
ممکن است فردی بعضی از نشانههای اختلال شخصیت خودشیفته را داشته باشد یا بهصورت دورههای نامنظم آنها را تجربه کند. در چنین شرایطی نمیتوان به قطعیت او را مبتلا به این اختلال دانست. بهطور کلی 4 ویژگی افرادی با ویژگیهای خودشیفتگی را با افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستند متفاوت میکند:
- احساس مسئولیتپذیری در افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند کاملا مختل شدهاست.
- افراد با اختلال شخصیت نسبت به بیماری خود بینش و آگاهی ندارند. بهعلاوه آنها هیچ نقدی را نمیپذیرند.
- افراد با ویژگیهای خودشیفته میتوانند روابط پایدار و موفق کاری، عاطفی یا اجتماعی بسازند اما افرادی که این اختلال شخصیت را دارند از برقراری روابط عمیق عاجز هستند.
- افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند رنج و درد دیگران را احساس میکنند اما اگر برای رسیدن به اهداف خود به آن نیاز داشتهباشند کاملا بیتفاوت از کنار آن رد میشوند. فردی که تنها بعضی از این ویژگیها را دارد از رنج دیگران آشفته میشود.
ریشه خودشیفتگی چیست؟ آیا خودشیفتگی ژنتیک است؟
خودشیفتگی هم مانند اغلب اختلالات دیگر ترکیبی از ژن و محیط را نیاز دارد تا در فرد ظهور کند. در این اختلال نقش خانواده و جامعه بسیار پررنگ است. مادران بیش از اندازه حمایت کننده و والدینی که اعتمادبهنفس بالا به قیمت زیر پا گذاشتن وجدان را در کودک خود تشویق میکنند به بروز اختلال خودشیفتگی در فرد دامن میزنند. دستیابی به هدف در کودکان نباید به هر بهایی تشویق شود و در کنار آن لازم است به توسعه همدلی در کودک نیز بپردازیم. فرهنگهای فردگرا که افراد را به استقلال شخصی تشویق میکنند میتوانند به بروز این اختلال دامن بزنند. در مقابل در جوامعی که فعالیتهای اجتماعی همراه با همکاری تشویق میشود اختلال شخصیت خودشیفتگی کمتر به چشم میخورد.
در مغز افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند تفاوتهای ظریفی نسبت به افراد عادی دیده شدهاست بااینحال نمیتوان گفت این اختلال به این تغییرات منجر شدهاست یا برعکس. همچنین وقتی یکی از والدین به اختلال شخصیت خودشیفتگی مبتلا باشند فرزند آنها با احتمال بیشتری این اختلال را به ارث خواهد برد. تاثیر تجربیات منفی کودکی، تروما، طرد، غفلت و عدم حمایت را نیز در رشد این اختلال نباید نادیده گرفت.
از کجا بدانم به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستم؟
شما ممکن است ویژگیهای خودشیفتگی را داشته باشید، با بررسی این ویژگیها میتوانید جای خود را روی طیف، بین خودشیفتگی سالم تا ویژگیهای خودشیفتگی پیدا کنید. اما راستش بعید است به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا باشید. یکی از اصلیترین ویژگیها در این اختلال، بینش مختل است. یعنی فرد باور دارد که برتر از دیگران است و قدرت و توانایی او مورد غفلت قرار گرفتهاست. چنین فردی را چطور میخواهید متوجه بیماریاش کنید؟
بنابراین اگر شما اختلال شخصیت خودشیفته داشته باشید خیلی بعید است که نسبت به آن آگاهی و پذیرش داشتهباشید. بااینحال اگر چنین احساسی دارید از یک درمانگر باتجربه کمک بگیرید، مصرف الکل و دخانیات را ترک کنید و در مسیر درمانی خود بمانید.
نحوه برخورد با افراد مبتلا به خودشیفتگی چیست؟
ساختن با فردی که اختلال خودشیفتگی دارد آسان نیست. 5 راهکار زیر به شما کمک میکند با این افراد بهتر کنار بیایید:
- حتما از یک درمانگر کمک بگیرید. شما در معرض آسیبهای روانی جدی قرار دارید.
- موضوع را شخصی نکنید. افراد خودشیفته هر ویژگی ناخوشایندی را ممکن است به شما نسبت بدهند تا بتوانند تسلط مورد نظر را روی شما به دست بیاورند. بنابراین این ویژگیها را به خودتان نگیرید.
- مرزهای سالمی تعیین کنید. اجازه ندهید فرد خودشیفته مرزهای شما را زیر پا بگذارد و بر علیه شما از توهین، تهدید و تحقیر استفاده کند.
- مراقب خودتان باشید. فرد خودشیفته ممکن است به شما عذاب وجدان بدهد تا به کاری که میخواهد وادارتان کند.
- اگر این فرد به شما نزدیک است مراقب او باشید. تلاش خودتان را بکنید که او را پیش درمانگر ببرید. افراد خودشیفته و اطرافیانشان در معرض خودکشی هستند.
آیا خودشیفتگی قابل درمان است؟ درمان خودشیفتگی چیست؟
خودشیفتگی نه نقص است و نه فقدان! بنابراین قابل درمان است. خصوصا خودشیفتگی زمانیکه در حد چند نشانه باشد قابل کنترل است و فرد میتواند بر آن غلبه کند. اما درمان خودشیفتگی چیست؟ مشکل اینجاست که افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستند باور ندارند بیمارند و خود را سالم و حتی برتر نسبت به دیگران میدانند. به همین دلیل این افراد اغلب با شکایت از خودشیفتگی به درمانگر مراجعه نمیکنند. آمار افسردگی و خودکشی در افراد با این اختلال بالاست و ممکن است به این دلایل یا به اصرار یکی از اعضای خانواده و برای پیروز شدن بر درمانگر پا به جلسه درمان بگذارند.
متاسفانه بهجای افرادی که اختلال شخصیت خودشیفتگی دارند، اغلب اطرافیان آنها با مشکلات بسیار و روانی آسیبدیده نزد رواندرمانگر میآیند. بااینحال این اختلال قابل درمان است. اگرچه دارویی برای کنترل اغلب نشانههای آن وجود ندارد اما طی یک درمان نسبتا طولانیمدت مبتنی بر رابطه درمانی قوی با درمانگر امکانپذیر خواهد بود.
پاسخ به چند پرسش متداول
در انتهای این مقاله به چند پرسش پرتکرار پاسخ میدهیم:
آیا افراد خودشیفته میتوانند گریه کنند؟
بله، اغلب هیجانات (نه همه آنها) در افراد خودشیفته وجود دارد. بااینحال محور این هیجانات خودشان هستند. آنها ممکن است گریه کنند تا آنچه را میخواهند به دست بیاورند. همچنین افراد خودشیفته متوجه آسیبی که به شما زدهاند هستند اما چون همدلی ندارند مادامی که خودشان در امان باشند اهمیتی به اندوه شما نمیدهند.
آیا خودشیفتهها میتوانند مهربان باشند؟
عشق بدون قید و شرط برای افراد خودشیفته معنایی ندارد. احساسات و علایق آنها به همهچیز و همهکس (بهجز خودشان) سطحی است. افراد خودشیفته همدلی ندارند و به همین دلیل نمیتوانند روابط معنادار ایجاد کنند. حتی مهربانی کردن آنها در راستای تسلط و کنترل دیگران است. شاید در شروع رابطه بتوانند بهخوبی به مهربانی و فداکاری وانمود کنند اما خیلی زود دستشان رو میشود.
آیا میتوان به افراد خودشیفته اعتماد کرد؟
در بسیاری از موارد روابط نزدیک و صمیمی با افراد خودشیفته خطرناک است چرا که آنها خود را مرکز جهان هستی میدانند و برای دستیابی به خواستههایشان از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد. بنابراین هرگز نمیدانید چه جایگاهی در زندگی آنها دارید. افراد خودشیفته ناسازگار هستند و نباید به افراد ناسازگار اعتماد کرد زیرا همدلی ندارند و آسیب زدن به دیگران برایشان کار سختی نیست.
آیا افراد خودشیفته به احساسات شما اهمیت میدهند؟
همانطور که بارها گفتیم خودشیفتگی یک طیف است، در یک سر طیف خودشیفتگی سالم و مجاز قرار دارد که در همه ما دیده میشود و در سر دیگر اختلال خودشیفتگی (NPD) در شدیدترین حالت ممکن قرار گرفتهاست. تا زمانیکه خودشیفتگی به اختلال تبدیل نشدهاست سطوحی از همدلی در فرد وجود دارد. این میزان بهتناسب عوامل دیگر ممکن است کم یا زیاد باشد. اما وقتی درباره اختلال شخصیت خودشیفته صحبت میکنیم مشخصا از همدلی آسیبدیده حرف میزنیم. بااینحال علم روانشناسی مانند ریاضی و فیزیک قطعی نیست و نمیتوان گفت در اختلال شخصیت خودشیفته سیم همدلی بهطور کامل قطع شدهاست و در نتیجه هیچ جریانی از ایمپاتی (Empathy) وجود ندارد! در افراد مختلف با شرایط متفاوت این مولفه در درجههای گوناگونی وجود دارد. اما در مجموع همدلی این افراد کم است و به احساسات دیگران اغلب اهمیتی نمیدهند.
خودشیفتگی چقدر متداول است؟
از آنجایی که افراد خودشیفته اغلب به درمانگر با شکایت خودشیفتگی مراجعه نمیکنند تخمین میزان شیوع این اختلال کار سادهای نیست. بااینحال برآورد میشود بین 1 تا 6% افراد جهان با خودشیفتگی بهشکل بیماری درگیر هستند.. البته تعداد بیماران زن نارسیست در برابر آقایان کمتر است و مردان بیشتر این اختلال را تجربه میکنند.
ارسال نظر