اغلب ما روزبهروز بیشتر از خودمان فاصله میگیریم و به زندگی ماشینی بیشتر تن میدهیم. افراد کمی میان ما وجود دارند که با وجود همه مشغلهها، همچنان تلاش میکنند برای خود و خواستههایشان بجنگند و اصیل زندگی کنند. اگر شما هم قصد دارید در این مسیر قدم بگذارید، این مقاله کمک میکند خود واقعیتان را پیدا کنید. اما اگر ترجیح میدهید همیشه همان فردی باشید که به همه بله میگوید، برای خواستههای دیگران میجنگد و در پایان روز خسته و مغموم گوشهای در خود فرو میرود بدون اینکه کسی برای حمایت و مراقبت از او باشد، این مسیر برای شما نیست. همچنین اگر نمیتوانید از حضور و حمایت شرطی دیگران چشمپوشی کنید و میخواهید تحت هر شرایطی مورد تایید آنها باشید، باید بدانید که تبدیل شدن به خود واقعی هزینه دارد و مهمترین آن احتمال از دست دادن حمایت و عشق شرطی دیگران است.
خود واقعی چیست؟
درون همه ما، پشت نقابهایی که به چهره میزنیم تا دیگران ما را بپذیرند و دوست داشته باشند، در عمیقترین لایههای وجودیمان خود واقعیمان قرار دارد. خود واقعی (به انگلیسی: Authentic Self) بخشی از ماست که اصیل است، با هویتمان همخوانی دارد، واقعی، شفاف و وفادار به هسته اصلی ماست و برای انطباق با معیارهای مختلف اجتماعی و فرهنگی تلاش نمیکند. بسیاری اصالت را به معنای قابل اعتماد بودن و صداقت میدانند و آن را در مقابل جعلی و «فیک» قرار میدهند.
وقتی کلمات، رفتار و زندگی ما با هویتمان مطابقت دارد آن زمان به خود واقعیمان نزدیک شدهایم. این اصالت به ما کمک میکند زندگی شادتری داشته باشیم، موفقیتهای بیشتری به دست بیاوریم و روابط معناداری بسازیم. بااینحال اغلب مردم خود واقعیشان را پنهان میکنند و به چیزی تظاهر میکنند که نیستند. برای آنها سخت است که از خود بپرسند واقعا که هستند و از زندگیشان چه میخواهند؟ پاسخ دادن به این سوالات کار سادهای نیست اما اگر بدانیم از کجا باید شروع کنیم احتمالا میتوانیم به آن دست پیدا کنیم.
خود واقعی در روانشناسی
اما خود واقعی در روانشناسی چیست؟ این مفهوم در روانشناسی نیز مورد بررسی قرار گرفتهاست و از جمله نظریهپردازانی که به آن پرداختهاست یونگ است. کارل گوستاو یونگ، روانشناس و روانکاو، معتقد بود همه ما بخشی از خودمان را که واقعی و اصیل است نادیده میگیریم و درون خود مخفی میکنیم. در مقابل نقاب فردی را میزنیم که با ارزشهای فردی و خانوادگی، باید و نبایدهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی تناسب داشتهباشد. یونگ این بخش اصیل را «سایه» مینامید. او معتقد بود برای شکوفایی و دست یافتن به بالاترین ظرفیتهای خود باید نقاب را پیدا کنیم، کنار بزنیم و به رشد سایه کمک کنیم.
کارل راجرز یکی دیگر از روانشناسانی بود که درباره «خود بااصالت» صحبت کرد. او که از فعالان رویکرد انسانگرایانه و مبتکر درمان مراجعمحور بود اعتقاد داشت همه افراد در جهت خودشکوفایی و توسعه فردی قدم برمیدارند. اما عدم پذیرش و همدلی دیگران، عدم تطابق خودپنداره فرد با خود واقعیاش (ناسازگاری) و همچنین فقدان اصالت فردی میتواند موانع اصلی خودشکوفایی باشد. «تا زمانی که خود واقعیت را نبینی، آن را انکار کنی و نپذیری، نمیتوانی تغییرش بدهی و در جهت رشد بیشتر قدم برداری. تا آن زمان همه راهها به بیراهه میرود و از هدف اصلی بیشتر فاصله میگیری!»
چگونه خود واقعیمان باشیم؟
همانطور که پیشتر گفتیم، تبدیل شدن به خود واقعی کار آسانی نیست اما نباید از آن شانه خالی کرد. یک نقشه راه میتواند کار ما را سادهتر کند. در این قسمت چند راهکار عملی برای تبدیل شدن به خود واقعی را بررسی میکنیم:
1. خودت را بشناس
نقاط قوت و ضعف خودتان را بشناسید و آنها را در آغوش بگیرید. نقاط قوت به شما کمک میکنند کارها را سادهتر پیش ببرید، مشکلات مسیر را پیشبینی کنید و یک وظیفه سنگین برای شما به سرگرمی جالبی تبدیل شود. در انتهای مسیر، کارهایی که بر اساس نقاط قوت خود انجام دادهاید بهترین نتایج را برای شما دارند.
2. ارزشهایت را پیدا کن
چه زمانی احساس خوشحالی، زنده بودن و اعتمادبهنفس میکنید؟ این لحظات نزدیکترین زمانهای شما به خود واقعیتان هستند. آنها را پیدا و بهخوبی بررسی کنید. چه افراد یا موقعیتهایی به شما احساس زندگی میدهند؟ در مقابل، چه زمانهایی بیشتر عصبانی میشوید و از شرایط ناراضی هستید؟ حالا عمیقتر نگاه کنید و موقعیتهای واقعی را از سمی جدا کنید. از شرایط سمی و افراد سمی دور بمانید و به افرادی که به شما احساس ارزشمندی، زندگی و اصالت میدهند اولویت بدهید.
3. در زمان حال باش
در لحظه و در درون خود حضور داشته باشید. وقتی در یک جمع قرار گرفتهاید از خودتان بپرسید الان کجا هستم؟ بهجای اینکه متمرکز بر دیگران و افکار آنها باشید یا درون خود و افکارتان غرق شوید بر این لحظه خود تمرکز کنید و در اینجا و اکنون حضور داشته باشید.
4. گروه حمایتی خودت را داشته باش
برای اینکه خود اصیل و واقعیتان باشید لازم است از افراد سمی دوری کنید. افراد سمی دائما از شما انتقاد میکنند و نیازهای خود را مهمتر از نیازهای شما میدانند. آنها اعتمادبهنفس و عزت نفس شما را در هم میشکنند و اجازه نمیدهند راه خود را پیدا کنید. افراد سمی را از زندگی خود حذف کنید و در مقابل زمان خود را با خانواده و دوستان حمایتگر و همدل بگذرانید. دایره اجتماعی حمایتگر و مشوق کمک میکند خود واقعیتان باشید. علاوه بر اینها، مهم است که «نه!» گفتن را یاد بگیرید. وظیفه شما خشنود ساختن دیگران نیست. این بخشی از واقعی بودن است که به خود و نیازهایتان اولویت بدهید و هر زمانی لازم بود به دیگران نه بگویید. در صورت نیاز میتوانید به یک درمانگر یا مربی مراجعه کنید تا در این مسیر کنار شما باشد و از شما حمایت کند.
5. صریح و قاطع صحبت کن
افراد اصیل قاطعانه و قدرتمند صحبت میکنند. آنها خشک، سنگدل یا عصبی نیستند اما از خواسته و علاقه خود مطمئن هستند و به همین دلیل قطعیت دارند. این افراد در گفتگوها بهخوبی گوش میکنند، به دنبال جواب نیستند و در انتها نظرات خود را رک اما محترمانه بیان میکنند. درباره خواستهها و نیازهای خود نیز صادق، قاطع و روشن حرف میزنند، ارتباط چشمی برقرار میکنند و اجازه نمیدهند اصل موضوع بین حواشی و تعارفها گم شود.
6. هر روز یک قدم بردار
اصالت و تبدیل شدن به خود واقعی یک مفهوم بزرگ و پیچیده است اما وقتی دقیقتر به آن نگاه میکنیم میبینیم ترکیبی از گامها کوچک و روزانه است که اصالت را میسازد. مراقبت از خودمان یک از قدمهایی است که روزانه میتوانیم برای پیدا کردن خود واقعی برداریم. مراقبت ابعاد مختلفی دارد، بخشی از آن مربوط به ابعاد جسمانی است و شامل تغذیه مناسب، خواب کافی، ورزش و نوشیدن آب کافی در طی روز میشود.
بخش دیگری از مراقبت، اهمیت دادن به سلامت روان است. وقتی در کنار دوستان صمیمی و بدون نقاب قرار میگیریم بیشترین میزان شادی را تجربه میکنیم. اصالت باعث میشود استرس و اضطراب کمتری را تجربه کنیم و از سوی دیگر، کاهش اضطراب با سلامت روان همراه است و به اصالت کمک میکند.
7. منشا انگیزه را پیدا کن
هر رفتاری که انجام میدهیم تحت تاثیر یک محرک و انگیزه فعال شدهاست. این انگیزهها گاهی از درون و اعماق وجود ما سرچشمه میگیرند و گاهی وابسته به خواستهها و تاکیدهای بیرونی هستند. اغلب رفتارهایی که با انگیزه بیرونی انجام میشوند به همان محرک نیز وابستهاند. یعنی اگر محرک بیرونی قطع شود رفتار مدت زیادی پایدار نمیماند. مثال خیلی سادهاش کار کردن ماست. ما کار میکنیم (رفتار) تا درآمدی را به دست بیاوریم (محرک و انگیزه بیرونی). وقتی این حقوق ماهانه قطع شود رفتار ما هم مدت زیادی دوام نخواهد داشت.
شاید بگویید بعضی از آدمها حتی بدون حقوق هم به کارشان ادامه میدهند. این افراد انگیزه درونی دارند. محرک درونی نیرویی است که در وجود ما اشتیاق کافی برای انجام یک وظیفه مشخص را ایجاد میکند. بهواسطه این اشتیاق، انرژی و توانایی انجام کار نیز فراهم میشود. افرادی که خود واقعیشان هستند و اصالت دارند کارها را بر اساس انگیزههای درونی انجام میدهند. درواقع آنها اجازه نمیدهند دیگران با تقویت بیرونی، رفتارشان را کنترل کنند یا آنها را تحت تسلط خود در بیاورند.
چگونه انگیزه درونی و بیرونی را تشخیص بدهیم؟
برای اینکه منشا محرک خود را پیدا کنید باید ببینید آن را از اعماق وجود خود میخواهید یا صرفا به دلیل ارزشهای اجتماعی برای شما اهمیت پیدا کردهاست. البته همیشه موضوع به این سادگی نیست. گاهی تشخیص ریشه انگیزه بسیار سخت است. در چنین شرایطی از خود بپرسید: این هدف برای من چه معنایی دارد؟ تصویری که بعد از موفقیت در ذهن خود رسم میکنم چه شکلی است؟ آیا اگر مسیر دستیابی به این خواسته سختتر شود باز هم آن را طی میکنم؟ آیا تحت فشار دیگران هستم؟ بهخاطر داشته باشید «پول»، «تشویق دیگران»، «انتظارات اطرافیان» و «موقعیت بهتر» همگی انگیزههای بیرونی هستند.
8. با ترسهایت روبرو شو
حکایت فیل سفید را شنیدهاید؟ سالها پیش در بعضی از کشورهای خاورمیانه، فیل سفید نمادی از ثروت و قدرت بود، قداست داشت و بسیار باارزش تلقی میشد. بااینحال چون این حیوان مقدس بود نمیتوانستند آن را بفروشند یا بکشند. روزی یکی از پادشاهان که از خیانتهای وزیر خود آگاه بود یک فیل سفید به او هدیه داد. وزیر خوشحال از هدیه ارزشمند و مقدسی که به دست آورده، با افتخار هدیه را پذیرفت اما خیلی زود متوجه شد چه بلایی به سرش آمده! او روز به روز هزینه بیشتری برای رسیدگی و خوراک فیل میپرداخت نه میتوانست آن را بفروشد نه میتوانست از دستش خلاص شود.
بسیاری از داراییهای ما در زندگی نیز فیل سفید ما هستند. تنها برای آنها هزینه میکنیم چون طی یک باور ذهنی ناشناخته و نامعتبر آنها را مقدس میدانیم. هرقدر این هزینهها سنگینتر میشود کنار گذاشتن و فروختن فیل سفید را سختتر میکند چون ما معتقد هستیم برای آن هزینه کردهایم و نمیتوانیم به همین سادگی رهایش کنیم! شغلی که سالها در آن درجا میزنیم، رشتهای که به آن علاقه نداریم و به امید تمام کردنش میخوانیم اما دائما در امتحانات مردود میشویم و سرمایهای که برای نگه داشتنش مجبور شدهایم سرمایههای دیگر را بفروشیم، دستمان را جلوی دیگران دراز کنیم و در شرایط بسیار سختی زندگی کنیم، همگی فیلهای سفید زندگی ما هستند. برای اینکه خود اصیلمان باشیم نیاز داریم هرچه زودتر از شر فیل سفیدمان خلاص شویم و برای هدفی هزینه کنیم که در جهت اصالت و حقیقت وجودی ماست.
چگونه خود واقعیمان بمانیم؟
تبدیل شدن به خود واقعی، پروسهای زمانبر و نیازمند تلاش است. یک شبه نمیتوانیم فردی که در اعماق ما وجود دارد و سالها آن را انکار کردهایم، بیرون بکشیم و نقابهایمان را برای همیشه کنار بگذاریم. شروع این مسیر کار سادهای نیست اما ماندن در آن حتی میتواند سختتر و چالشبرانگیزتر باشد. ما باید یاد بگیریم در طول زندگی و برای همیشه به خواستههای نامتناسب با شرایط و انتظاراتمان «نه!» بگوییم، رک و صادق صحبت کنیم و اعتماد دیگران را به دست آوریم و همچنین بپذیریم که قرار نیست کامل و عالی باشیم. کمالگرایی دشمن خود واقعی است چون خود اصیل میداند که هرگز قرار نیست عالی و بینقص باشد و به آن نیازی هم ندارد. برای موفقیت لازم است «به اندازه کافی خوب» باشیم!
برای اینکه خود واقعیمان بمانیم به خودآگاهی، دروننگری و آسیبپذیری نیاز داریم. درک اهمیت خودآگاهی و دروننگری برای دستیابی به اصالت ساده است. اما چرا به آسیبپذیری نیاز داریم؟ درواقع نقابی که یونگ از آن صحبت میکرد به همین دلیل به وجود آمدهاست: ما به فردی تظاهر میکنیم که نیستیم تا دیگران دوستمان داشته باشند، به ما اهمیت بدهند و طردمان نکنند! بنابراین وقتی این نقاب را از چهره برداریم، دیگر مطابق خواستهها و معیارهای اجتماعی نخواهیم بود. پس به فردی آسیبپذیر تبدیل خواهیم شد! درواقع تنها کارکرد نقاب همین است که نگذارد به ما آسیبی برسد و ما را در نقطه امنی نگه دارد.
افرادی که خود واقعیشان هستند چه ویژگیهایی دارند؟
افرادی که خود واقعیشان هستند:
- بدون ترس از قضاوت دیگران، نظرات خود را بازگو میکنند.
- تصمیماتی هماهنگ با ارزشها و باورهای شخصی خود میگیرند.
- آنچه آنها را سر ذوق میآورد دنبال میکنند.
- از دیگران تقلید نمیکنند و برای اصالت خود ارزش قائل هستند.
- حد و مرزهای روشن و مشخصی دارند.
- به صدای درونی خود گوش میدهند.
- سلامت روان و رضایت از زندگی بیشتری را تجربه میکنند.
مزایای اصالت و خود واقعی
پیدا کردن خود واقعی مزایای قابل توجهی برای ما به دنبال دارد. خود واقعی و اصیل کمک میکند در لحظه زندگی کنیم و از شادیهای کوچک لذت ببریم. خلاقیت ما را توسعه میدهد و اعتماد به نفس بیشتری به ما میبخشد. همچنین خود اصیل ارزشهای تعیینشده و واقعی برای خود دارد که به ما انگیزه میدهد به آنها پایبند باشیم. افرادی که خود حقیقیشان هستند روابط اجتماعی و عاشقانه بهتری را تجربه میکنند، خودشان را بهتر ابراز میکنند و بهزیستی هیجانی بیشتری دارند. آنها میدانند چطور از خودشان مراقبت کنند و اجازه ندهند بار مضاعفی به زندگی آنها تحمیل شود.
موانع مسیر
شاید با خودتان بگویید برای رسیدن به خود واقعی مسیر چندان سختی هم پیش رو نداریم. در کنار مزایای متعدد اصالت، چه اهمیتی دارد اگر کمی سختی بکشیم؟ اما واقعیت این است که این مسیر موانع متعددی بر سر راه شما قرار میدهد. بیایید چند مانع اصلی برای اصالت و تبدیل شدن به خود واقعیمان را بررسی کنیم:
· طرد شدن و ترس از آن
یونگ اعتقاد داشت ما نقابهایمان را برای مقبولیت اجتماعی و هماهنگی با ارزشهای محیط (خانواده، دوستان و جامعه) میسازیم. ما تظاهر به چیزی غیر از خودمان میکنیم تا دیگران دوستمان داشته باشند و ما را بپذیرند. بنابراین اولین مانع بزرگ در مسیر تبدیل شدن به خود واقعی، ترس از طرد شدن توسط دیگران است. از کودکی به ما یاد دادهاند که «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!» بااینحال اطرافیان همدل و دلسوز وقتی ببینند به دنبال خود واقعیمان هستیم نه تنها ما را کنار نمیگذارند بلکه پشتیبان و مشوق ما نیز خواهند بود.
· کاهش سرعت پیشرفت
برای افرادی که خود واقعیشان را پیدا کردهاند دنیا آرامتر جریان دارد. آنها پاسخهای ازپیشتعیینشده به هر درخواستی نمیدهند بلکه هر موضوعی را با دقت بررسی میکنند و سپس پاسخی قاطع و صریح برای آن ارائه میکنند. در مقابل پیشنهادها و درخواستها، افراد اصیل از خودشان میپرسند: «آیا این واقعا همان چیزی است که از اعماق قلبم میخواهم؟» و اگر به این پرسش پاسخ منفی بدهند آن را رد خواهند کرد. بنابراین پیدا کردن خود واقعی و تبدیل شدن به آن سرعت زندگی را کاهش میدهد.
· ظاهری خودخواهانه و در نتیجه احتمال تجربه احساس گناه
در دنیایی که همه تلاش میکنند نشان دهند برای دیگران ارزش قائل هستند و خود را کم و کوچک نمایش میدهند، فردی که به خودش اهمیت میدهد و به خود احترام میگذارد ممکن است خودخواه به نظر برسد. در مسیر پیدا کردن خود واقعیتان ممکن است بارها به شما اتهام خودخواهی و خودشیفتگی بزنند زیرا شما قرار است یاد بگیرید اولویت زندگی خودتان باشید و برای همرنگ شدن با جامعه، هر فشاری را نپذیرید. واقعیت این است که خوددوستی و خودخواهی با یکدیگر تفاوت دارند و در مسیر پیدا کردن خود حقیقی، خوددوستی و خودشفقتی را در خود پرورش میدهیم.
کلام آخر
حقیقت این است که پیدا کردن خود واقعی چالشهای متعددی را در تمام طول مسیر برای ما ایجاد میکند، اما به دستاوردش میارزد! فراموش نکنید که تبدیل شدن به خود واقعیمان یک هدف نیست که با برنامهریزی به آن دست پیدا کنیم و بعد مانند سایر دستاوردهایمان، آن را قاب کنیم و به انباری خانه ببریم! اصالت یک مسیر طولانی است که هر روز باید در جهت آن تلاش کرد و قدم برداشت. تبدیل شدن به خود واقعی یک سبک زندگی است که تمام ابعاد دیگر زندگی را نیز تغییر میدهد.
اگر خانواده جزو افراد سمی دورمان باشند چه کنیم