نمیدانم تجربهاش را داشتهاید یا نه، اما برای بسیاری از ما این اتفاق ناخوشایند دائما در حال رخ دادن است. صدایی در ذهنمان وجود دارد که هرگز آرام نمیگیرد و با هر پیشرفت یا موفقیتی، درون ذهنمان میگوید: « هنوز کافی نیست. هر کاری انجام بدهی، باز هم چیزی سر جای خودش نیست.» این صدا، مثل باری سنگین، ما را تا مرز ناتوانی و درهمشکستگی پیش میبرد و احساس ناکافی بودن و بیارزشی را به ما منتقل میکند. این همان احساسی است که به آن «شرم» میگوییم؛ هیجانی مخرب و نابودکننده، که البته قصد نداریم آن را از بین ببریم. با ما همراه باشید تا این احساس را بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چگونه به آن پاسخ بدهیم.
شرم چیست؟
شرم یکی از پیچیدهترین هیجانات انسانی است که اغلب ما در طول زندگی حداقل یک بار آن را تجربه کردهایم. این احساس ناخوشایند و عمیق، دشمن اصلی «احساس ارزشمندی» ما محسوب میشود. شرم بسیار زیرکانه عمل میکند، تا جاییکه گاهی حتی متوجه حضور آن نمیشویم اما در پشت پرده، ذهن ما را درگیر میکند و روانمان را به هم میریزد. این هیجان میتواند به روابط ما آسیب بزند و حتی مسیر زندگیمان را تغییر دهد.
از نظر جسمی شرم را معمولا با علائمی مانند گرفتگی گلو، سنگینی در قفسه سینه، برافروختگی صورت و احساس ناراحتی در معده و شکم تجربه میکنیم. در موارد شدیدتر، این احساس با افکار منفی کنترلناپذیر همراه میشود و ما را در چرخهای از خودانتقادی گرفتار میکند. شرم زمانی در ما شکل میگیرد که باور داریم: «چیزی درست نیست!» و احساس میکنیم معیوب، شکسته و ناقص هستیم. اما باید بدانیم که قرار نیست شرم از بین برود یا قرار نیست آن را سر به نیست کنیم؛ نه شرم و نه هیچ هیجان انسانی دیگری را نمیتوانیم از بین ببریم. بلکه راهکار مقابله با شرم، شناسایی آن و پاسخ دادن به آن است.
تعریف روانشناسی شرم
تعریف شرم در روانشناسی، آن را یک هیجان اجتماعی میداند که به ما میگوید چیزی در رفتار یا وجودمان نیاز به تغییر دارد. این تغییر باید صورت بگیرد تا دیگران ما را طرد نکنند یا دچار قضاوتهای منفی آنها نشویم. روانشناس معروف، خانم دکتر بِرِنه براون (Brené Brown)، شرم را بهعنوان «احساس یا باور به اینکه من بهاندازه کافی خوب نیستم» تعریف میکند و معتقد است که شرم بهجای ایجاد انگیزه برای بهبود، معمولاً باعث انزوای فرد و کاهش حس ارزشمندی او میشود.
شرم از دیدگاه روانشناسی به دو صورت ظاهر میشود:
- شرم سالم: کمک میکند رفتارهای ناپسندمان را شناسایی و اصلاح کنیم.
- شرم سمی: زمانی ایجاد میشود که فرد باور دارد نه فقط رفتارهایش بلکه تمام هویت او مشکل دارد.
نوع سمی شرم معمولاً ریشه در تجربیات دوران کودکی دارد، جایی که کودک به جای بازخوردهای سازنده، با سرزنش، انتقاد یا طرد روبهرو میشود.
شرم چگونه ایجاد میشود؟
هیجان مفهومی پیچیده و جذاب در روانشناسی است که پیشتر در آرامشیار بهطور مفصل به آن پرداختهایم. بهطور کلی دو نوع از هیجان وجود دارد:
- هیجان اساسی (به انگلیسی: Basic Emotions): این نوع هیجانات از بدو تولد در انسان وجود دارند و به صورت غریزی عمل میکنند. هیجانات اساسی به بقای ما کمک میکنند؛ برای مثال، ترس از مار یا ارتفاع به صورت ذاتی در ما وجود دارد و ما را از خطرات دور نگه میدارد. هیجانات اولیه مانند ترس، شادی، خشم و غم، ابزارهایی هستند که به انسان کمک میکنند با محیط اطراف خود سازگار شوند و زنده بمانند.
- هیجانات خودآگاه (به انگلیسی: Self-Conscious Emotions): این هیجانات با رشد شناختی و زندگی اجتماعی انسانها شکل میگیرند. برخلاف هیجانات اساسی که به صورت غریزی عمل میکنند، هیجانات خودآگاه در تعامل با دیگران و تحت تأثیر تجربیات اجتماعی توسعه پیدا میکنند. این هیجانات به درک عمیقتری از خود و دیگران منجر میشوند.
بر اساس چرخ هیجانات دکتر گلوریا ویلکاکس (Gloria Willcox)، هیجاناتی مانند گناه، خجالت، شرم و غرور از جمله هیجانات خودآگاه هستند. این احساسات به ما کمک میکنند در جوامع انسانی زندگی کنیم، روابط بهتری را بسازیم و رفتارهایمان را با انتظارات اجتماعی تطبیق دهیم.
علاوه بر اینها، شرم گاهی یک موضوع محیطی و اجتماعی محسوب میشود. آنچه در یک جامعه به فردی احساس شرم میدهد ممکن است در جامعه دیگری، عادی تلقی شود و چنین هیجانی را ایجاد نکند.
چرا احساس شرم میکنیم؟
دلایل احساس شرم میتوانند ساده یا پیچیده باشند. شرم معمولا در طول زمان ایجاد میشود و خود را با علائم مختلف نشان میدهد. آسیبهای رشدی، بزرگ شدن در محیط خانوادهای با والدین بیتفاوت، سلطهجو، کنترلگر یا تحقیرکننده، تجربه روابط ناکارآمد و حتی طرحوارههای نامناسب همگی میتوانند شرم را ایجاد کنند.
بیش از همه، شرم در کودکی و توسط والدین به فرزندان داده میشود؛ والدینی که نمیتوانند محبت بی قید و شرط داشته باشند و احساس ناکافی بودن را به کودک منتقل میکنند. شرم نیز خود را افکار مزاحم و ناخوشایند و خودانتقادی و خودتخریبی نشان میدهد. کودکی که در محیط ناسالم رشد میکند خود را ناقص و ناکافی میداند یا فکر میکند دیگران نمیتوانند او را دوست داشته باشند. بنابراین احساس خلا یا عیب و نقص بزرگی را تجربه میکند و این احساس به شرم منتهی میشود.
شرم چگونه تجربه میشود؟
شرم معمولا احساسی بیربط نسبت به واقعیت است و با مسائل رخداده تناسب کافی ندارد. این هیجان معمولا خیلی بیشتر از آن چیزی است که باید باشد و وقتی وارد چرخهای معیوب میشود، خود را تقویت و بازتولید میکند. ساز و کار سیکل نامطلوب شرم به این صورت است:
- شروع احساس شرم: یک تروما در کودکی یا تجربه خاص مانند رابطه ناکارآمد باعث میشود فرد احساس کند بهاندازه کافی خوب نیست.
- ایجاد باور منفی درباره خود: شرم باعث میشود فرد باور کند که نقص یا مشکلی اساسی در او وجود دارد. این باور بهجای تمرکز بر رفتار، به هویت فرد گره میخورد.
- خودانتقادی و سرزنش: احساس شرم، خودانتقادی شدید را به دنبال دارد. فرد شروع به خودسرزنشی میکند و بهجای جستجوی راهحل، درگیر افکار منفی و تخریبی میشود.
- انزوا و اجتناب: فرد ممکن است برای فرار از شرم و قضاوت دیگران، از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کند یا به انزوا پناه ببرد. این انزوا احساس بیارزشی را تشدید میکند.
- تقویت شرم: رفتارهای اجتنابی یا انزوا، فرصت رشد و بهبود را از فرد میگیرد و او را در ناتوانیاش غرق میکند. در نتیجه شرم دوباره فعال شده و خود را تقویت میکند.
علائم احساس شرم چیست؟
هیجان ناخوشایند و آسیبزننده شرم معمولا با علائمی همراه است. بااینحال همیشه نمیتوان شرم را بهراحتی شناسایی کرد و تشخیص داد. افرادی که این هیجان را بهطور پیوسته تجربه میکنند معمولا:
- دائما نگران قضاوت دیگران هستند،
- احساس میکنند به اندازه کافی از آنها قدردانی نمیشود،
- احساس میکنند مورد سوءاستفاده دیگران قرار گرفتهاند و میگیرند،
- اغلب احساس طرد شدن و ناکافی بودن را تجربه میکنند،
- در موقعیتهای اجتماعی اغلب سکوت میکنند،
- وقتی مورد توجه قرار میگیرند دچار برافروختگی میشوند،
- اغلب نگران هستند که اشتباه کنند یا دیگران را به زحمت بیندازند
- و باور دارند که با آنها محترمانه و عادلانه رفتار نمیشود.
آیا شرم آسیبزا است؟
وقتی ریشههای شرم را پیدا میکنیم از ارتباط عجیب آن با انواع اختلالات روانی و عمق تاثیر شرم بر زندگی شگفتزده میشویم. احساس شرم مزمن بهشدت با اختلالاتی مانند افسردگی، کمالگرایی (از نوع نامطلوب و آسیبزننده)، اختلالات خوردن، اختلالات اضطرابی، تروما و حتی خودشیفتگی ارتباط دارد. حتی اگر شرم بهطور ملموس و آشکار وجود نداشته باشد میتوان رد پای آن را در پریشانی فرد، انزوای اجتماعی و عزت نفس آسیبدیده پیدا کرد. بنابراین: بله! شرم بهشدت آسیبزا است و میتواند برای تمام عمر، زندگی فرد را مختل کند یا تحت تاثیر قرار دهد.
آیا شرم میتواند مفید باشد؟
انسان انواع مختلفی از هیجانات را تجربه میکند که نمیتوان هیچیک از آنها را بهخودیخود خوب یا بد دانست. درواقع ما هیجان خوب یا بد نداریم اما میتوانیم هیجانات را به دو شکل سالم و ناسالم ارزیابی کنیم. این مسئله به موقعیتی که طی آن، احساس خاصی را تجربه میکنیم بستگی دارد. مثلا اگر دوست صمیم ما، مادرش را از دست دادهاست و ما احساس شادی کنترلناپذیری داریم، این هیجان شادی (اگرچه بهطور کلی همه آن را خوب ارزیابی میکنند) ناسالم و بیمارگونه است.
شرم نیز با وجود همه آسیبهایش، روی دیگری دارد. اگرچه تجربه میزان زیادی از این هیجان میتواند فلجکننده باشد اما نبود آن بهمراتب بدتر است. وجود شرم و وجدان در جوامع بشری بسیار مهم و حیاتی است و درواقع این هیجانات هستند که مانند چسبی، انسانها را در کنار هم نگه داشتهاند. جامعهای را تصور کنید که افراد آن بدون تجربه شرم بهراحتی به یکدیگر آسیب میزنند یا وارد حریم خصوصی دیگران میشوند! همانطور که میبینید چنین اجتماعی به ازدحام، بی بند و باری و در نهایت نابودی محکوم است. کارکرد شرم در جامعه همین است که افراد را مطابق ارزشهای جمعی، فرهنگ مشترک و هنجارهای کلی کنترل کند.
چگونه شرم را درمان کنیم؟
احساس شرم یکشبه ایجاد نمیشود که بتوان بهسرعت از شر آن خلاص شد. بهعلاوه این هیجان بسیار پایدار و آسیبزننده است اما مثل سایر هیجانات، عادی و انسانی است و وجود آن ضرورت دارد. بنابراین وقتی از درمان شرم صحبت میکنیم قطعا نمیخواهیم آن را بهطور کامل از بین ببریم یا سرکوب کنیم. این رفتار تنها شرم را تشدید میکند و به آن کمک میکند روشهای هوشمندانهتری برای ابراز خود پیدا کند. آنچه در درمان شرم مورد نظر ماست، اول از همه مشاهده و تشخیص شرم است که مهمترین قدم در درمان اختلالات ناشی از این هیجان محسوب میشود. در قدم بعدی، مهربانی با خود و خودشفقتی میتواند بسیار موثر و نتیجهبخش باشد. بهطور کلی درمان شرم یک فرایند روزانه و نیازمند تلاش است که بهمرور اتفاق میافتد.
پرسشهای متداول
در این بخش به برخی از سوالات رایج درباره احساس شرم پاسخ میدهیم. شرم چه تفاوتی با سیار هیجانات دارد؟ احساس شرم چگونه میتواند به بعضی از اختلالات روان و شخصیت دامن بزند؟ پاسخ به این سوالات به شما کمک میکند تا درک عمیقتری از این هیجان داشته باشید.
تفاوت احساس شرم و احساس گناه
احساس گناه (Feeling Guilty) و احساس شرم هردو هیجاناتی ناخوشایند و آزاردهنده هستند. بااینحال این دو هیجان در زمان و مکان مناسب میتوانند بسیار مهم و حیاتی باشند. اگرچه بسیاری از افراد احساس گناه و عذاب وجدان را با شرم اشتباه میگیرند اما میان این دو هیجان تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد. احساس گناه به یک عمل خاص یا گفتاری نادرست وابسته است که امکان بهبود آن وجود دارد. اما شرم به کلیت یک فرد بستگی دارد و نمیتوان ان را بهسادگی رفع نمود.
فردی که شرم را تجربه میکند از وجود و کلیت خود ناراضی است نه لزوما یک رفتار خاص. مطالعات نشان دادهاست که شرم میتواند بسیار مخرب باشد و آسیب ناشی از آن بسیار بیشتر از هیجاناتی مانند احساس گناه، خجالت یا اضطراب است. اگرچه شرم میتواند همه این هیجانات را نیز در کنار خود تولید کند!
تفاوت شرم و خجالت
شرم نیز مانند سایر احساسات و هیجانات در همه انسانها وجود دارد اما با ویژگیهای خاصی تجربه میشود. خجالت (به انگلیسی: Embarrassment) در موقعیتهای اجتماعی ایجاد میشود و اغلب بهسرعت از بین میرود. آخرین باری که در حضور جمعی، اشتباهی از شما سر زده را به خاطر بیاورید. این لحظات برای همه ما خجالتآور و ناراحتکننده هستند. در حالیکه کف دستهایمان عرق کردهاست احساس سرما میکنیم و عرقی سرد از ستون فقرات ما جاری میشود. صورتمان گل میاندازد و سخت نفس میکشیم. این احساس خجالت است که بهطور موقتی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
اما شرم هیجانی عمیق و ماندگار است که با هر بار مرور موقعیت، از نو فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. منبع احساس شرم، درونی است و فرد خود را ناقص و معیوب میداند نه صرفا یک رفتار یا اتفاق مشخص را. در جدول زیر تفاوت این دو هیجان را بهطور مختصر مرور میکنیم:
ویژگی | شرم | خجالت |
تعریف | احساسی عمیق و ماندگار که از تصور فرد درباره خودش، افکار، رفتار و احساساتش ناشی میشود. | احساسی موقتی و سطحی که معمولا در موقعیتهای اجتماعی خاص ایجاد میشود و بهسرعت نیز از بین میرود. |
منشا | شرم منشائی درونی دارد، با باورها، ارزشها و هنجارهای فردی – اجتماعی مرتبط است و اغلب احساس نقص یا گناه را به همراه دارد. | منشا احساس خجالت بیرونی است و از نگرانی از قضاوت دیگران ناشی میشود. این احساس به موقعیتهای اجتماعی محدود است. |
شدت و دوام | شرم بسیار شدید و ماندگار است. | خجالت معمولا خفیف و ناپایدار است. |
نقطه تمرکز | کل شخصیت فرد تحت تاثیر شرم قرار میگیرد. | خجالت بر یک عمل یا اتفاق خاص تمرکز دارد. |
ارتباط فرهنگی | اغلب با هنجارها و ارزشهای فرهنگی ارتباط نزدیکی دارد. | در همه فرهنگها وجود دارد و ممکن است شدت و ابراز آن متفاوت باشد. |
مثال | «کاش چنین آدمی نبودم.» | «کاش این حرف را نمیزدم.» |
آیا شرم و خودشیفتگی ارتباط دارند؟
برخلاف اغلب هیجانها مثل شادی، غم و خجالت، شرم هیجانی بسیار پایدار است. شرم اغلب برای طولانی مدت در روان انسان باقی میماند، رشد میکند و گاهی تمام وجود او را در بر میگیرد. گاهی این احساس برای سالها یا حتی یک عمر دوام میآورد. فردی که با شرم دست و پنجه نرم میکند بهتدریج ناخودآگاه تصمیم میگیرد آن را بهنوعی درون خود حل و فصل کند. نتیجه این فرایند معمولا دو حالت است:
حالت اول: شرم به غم تبدیل میشود. فرد با خود میگوید: «من انسان نامناسب و به درد نخوری هستم» و این تفکر، افسردگی را در روان او شعلهور میکند.
حالت دوم زمانی است که فرد شرم خود را به بیرون از وجودش فرافکنی میکند. در چنین حالتی، تفکر فرد به این شکل است که «دنیا نامناسب و به درد نخور است و من استثنای این ماجرا هستم» بنابراین «همه باید در خدمت من باشند و وجود برتر و بینقص من را تحسین کنند.» یا بنابراین «من استحقاق همدردی و مراقبت دیگران را دارم.» وقتی این اتفاق رخ میدهد، احساس شرم و حقارت شدید درونی به احساس برتری غیرمنطقی تبدیل شدهاست و خودشیفتگی نتیجه نهایی این فرایند است.
ارسال نظر