درحالیکه بسیاری از مردم فکر میکنند موفقیت تنها با تلاش، پشتکار و کار سخت به دست میآید، بسیاری دیگر بر این عقیده تاکید دارند که تا شانس در خانه آدم را نزند خبری از خوشبختی و موفقیت نیست! اگر کمی واقعبینتر باشیم میدانیم که دو فاکتور شانس و تلاش هر دو بر روی موفقیت افراد اثرگذار هستند و نمیتوان اهمیت هیچکدام را نادیده گرفت. بااینحال موضوع مهم، نحوه اثرگذاری هر یک در زندگی ما و چگونگی تعامل این دو با یکدیگر است. بیایید از اینجا شروع کنیم که شانس چیست و چگونه تحت تاثیر تلاش قرار میگیرد؟
شانس چیست؟
وقتی کسی خود را خوششانس یا بدشانس میداند معمولا انگار درباره یک ویژگی پایدار صحبت میکند. مثلا: «من همانطور که یک مادر موفق محسوب میشوم خوششانس نیز هستم!» درحالیکه شانس در روانشناسی معنای متفاوتی دارد. محققان و روانشناسان شانس را نامی میدانند که ما بر روی بعضی از اتفاقات پیرامون خود میگذاریم. جهان اطراف ما سراسر اتفاق است و انسان دلیل و منبع بسیاری از این رویدادها را درک نمیکند. بنابراین وقتی یک رویداد همجهت با خواسته یا موفقیت یک فرد در زندگی او رخ میدهد ما آن را خوششانسی فرد تلقی میکنیم.
بهطور کلی میتوان 3 معنا برای شانس در نظر گرفت:
1. شانس خرافی
بعضی از افراد بهشکلی خرافاتی به شانس معتقد هستند. این دسته از افراد از طلسم و جادو برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند، کوچکترین اتفاق ناگواری را به بداقبالی نسبت میدهند و برای اشخاص و اشیا، بهتناسب کیفیت آنها، حالتی خاص در نظر میگیرند. (مثلا گربه سیاه شوم است یا پیدا کردن گیاه شبدر بهمعنای خوششانسی و ثروت است.) این نمادها بهتناسب فرهنگ جوامع متفاوت هستند و به شانس، معنایی خرافی میدهند.
2. شانس خوب یا همان اقبال در برابر شانس بد یا سرنوشت
شانس (به انگلیسی: Luck) در این تعریف، دو معنای متفاوت را در بر میگیرد: اقبال و تقدیر. وقتی ابر و باد و مه و خورشید دست به دست هم میدهند و تلاشهای فرد به نتیجه میرسد، آن را به روی سفید و روشن شانس یعنی اقبال نسبت میدهد و هنگامیکه فرد با اتفاقاتی ناخوشایند و متعارض با خواستههایش مواجه میشود، چهره تاریک شانس یا تقدیر و بداقبالی را مسئول آن میداند.
همه ما با نگاه به گذشته خود و اطرافیان مثالهایی از این معنای شانس را پیدا میکنیم. مثلا وقتی از یک تصادف سخت جان سالم به در میبریم خود را خوششانس میدانیم یا به آن جوان برازنده و بلندقامت که در دوره کرونا بر اثر یک بیاحتیاطی جانش را از دست داد، بدشانسی را نسبت میدهیم. وقتی میگویند «ثروت بادآورده» یا «شانس یک بار در خانه آدم را میزند»، به همین معنای شانس اشاره دارند.
3. فرصت در قالب شانس
ریشه کلمه شانس از یک واژه فرانسوی (Chance) با همین تلفظ گرفته شدهاست و معنای فرصت و امکان را میدهد. این همان تعریفی است که روانشناسی از شانس دارد. افرادی که در مسیر رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند و برای آن هزینه میدهند خود را در معرض فرصتهای بیشتری قرار میدهند و شانس بیشتری برای موفقیت خود ایجاد میکنند. به اعتقاد روانشناسان افرادی که خود را خوششانس میدانند نسبت به محیط اطراف خود آگاهتر هستند و فرصتها را در هوا میقاپند! آنها میدانند به دنبال چه هستند و حتی میتوانند بدبیاریهای خود را به فرصتی تازه تبدیل کنند.
تلاش چیست و چگونه زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد؟
تلاش در روانشناسی به مقدار انرژی فیزیکی، ذهنی یا روانی گفتهمیشود که فرد برای دستیابی به یک هدف خاص هزینه میکند. رابطه پیچیدهای بین تلاش و نتیجه وجود دارد و این ارتباط تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند نوع کار، میزان انگیزه و توانایی فرد قرار میگیرد. طبق پژوهشها، میزان تلاش با بهبود عملکرد ارتباط مستقیم دارد. بااینحال، تلاش بیش از حد میتواند منجر به فرسودگی شغلی و کاهش عملکرد شود.
تلاش منظم با کسب تخصص، مهارت و ثبات همراه است و نتیجه قطعی در پی دارد. بااینحال نگرش افراد نسبت به تلاش یکسان نیست. تحقیقات نشان دادهاست افرادی که موفقیت را به موضوعاتی مانند تلاش نسبت میدهند احتمال بیشتری دارد که به خودشکوفایی دست پیدا کنند. البته این تلاش به فاکتورهای مختلفی وابسته است. اگر انگیزه کافی برای انجام یک کار وجود داشتهباشد فرد میتواند به تلاش خود برای مدت طولانی ادامه بدهد. انگیزه نیز با عوامل مختلف تقویت میشود.
آیا تلاش کردن برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت کافی است؟
فردی را تصور کنید که به امید یافتن گنج، زمین را میکند. روزها و شبها به این کار ادامه میدهد بدون آنکه نتیجهای بگیرد. آیا میتوان گفت این فرد تلاش نمیکند؟ قطعا نه، او از سلامتی جسم خود چشمپوشی و آن را برای رسیدن به هدف قربانی میکند. آیا میتوانیم ناکامی او را به بدشانسی نسبت بدهیم؟ باز هم نه! اگر با کندن هر زمینی بدون هیچ اطلاعات قبلی و آگاهی و استفاده از ابزارهای مشخص میشد به گنج دست پیدا کرد که افراد بسیاری از کار خود استعفا میدادند و به گنج پیدا کردن مشغول میشدند!
حقیقت این است که برای موفق شدن، به تلاش و شانس نیاز داریم. هرچه تلاش بیشتر باشد اثر شانس کمتر خواهد شد. بااینحال این دو مولفه برای رسیدن به هدف کافی نیستند! در کنار تلاش و کار سخت، انتخابهای درست، هوشیاری و گوشبهزنگی، مطالعه و ارتقا فردی، کسب مهارتهای مختلف، کمک گرفتن از دیگران، داشتن یک نگرش و رویکرد آگاهانه و صدها فاکتور دیگر اهمیت دارند. درواقع کندن زمین زمان و انرژی بسیاری از ما خواهد گرفت (تلاش) و در نهایت ممکن است گنج پنهان در آن ارزش بسیار بالایی داشته باشد یا صرفا یک تکه فلز به درد نخور باشد (شانس)، اما پیش از شروع کار باید مطمئن شویم جای درستی را میکنیم و حتما چیزی آن زیر وجود دارد (فاکتورهای دیگر).
شانس در برابر تلاش
وقتی موفقیت خود را به تلاش وابسته میدانیم دائما خود را ارتقا میدهیم و پیشرفت میکنیم. چنین فرایندی با عملکرد بهتر و موفقیت همراه است. اما زمانیکه موفقیت به شانس نسبت داده میشود کاری جز نشستن و انتظار کشیدن از دست فرد بر نمیآید. شانس ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد، بنابراین قطعیتی در آن وجود ندارد. اما تلاش قطعا با نتیجه همراه است و حتی میتواند احتمال فرصت و شانس را افزایش دهد.
تلاش کردن بهصورت منظم برای رسیدن به اهداف تعیینشده، کاری ساده نیست. بنابراین بسیاری از ما ترجیح میدهیم موفقیت را به شانس نسبت بدهیم تا از زیر بار تلاش منظم شانه خالی کنیم. بااینحال آنچه با تلاش و زحمت به دست میآوریم اغلب ارزش بیشتری برایمان دارد. یادآوری دستاوردهایمان اغلب احساس غرور و رضایت از خود را در ما ایجاد میکند. پژوهشهای عیسی داتو (Jesus Alfonso D. Datu) در سال 2020 این موضوع را تایید میکند و نشان میدهد تلاش مستمر و پشتکار به شادی و بهزیستی در زندگی کمک میکند.
نگاهی عمیقتر به معنای شانس و تلاش در زندگی
پیشتر به پاسخ شانس چیست، تلاش و اهمیت شانس و تلاش در زندگی پرداختیم. در این قسمت از مقاله قصد داریم نظرات ارزشمند جیمز کلر نویسنده کتاب «عادتهای اتمی» را در این مورد بررسی کنیم و ببینیم آیا اصلا شانس وجود دارد؟ در زندگی ما، اثرات شانس چیست؟ این بررسیها دید عمیقتر نسبت به اهمیت شانس در کنار تلاش به ما میبخشد. درصورت تمایل میتوانید این بخش از مقاله را رد کنید و به تیتر بعدی، یعنی مثالی از اهمیت شانس و تلاش بروید.
جیمز کلر معتقد است تلاش و شانس، هر دو، برای دستیابی به موفقیت لازم و ضروری هستند. اما نوع موفقیت حاصل از این دو با یکدیگر متفاوت است. به عقیده جیمز کلر، شانس موفقیت مطلق را رقم میزند و تلاش و پشتکار به کامیابی نسبی منجر میشود. اما کامیابی نسبی و مطلق به چه معنایی هستند؟
تلاش و موفقیت نسبی
در دنیای ما هزاران فرد وجود دارد که ژنتیک مشابه دارند، IQ آنها یکسان است یا تحصیلات، توانمندیها و استعدادهای مشابهی را کسب کردهاند. این افراد با وجود تشابه بسیار، نتایج یکسانی نمیگیرند. بعضی موفقتر از دیگری خواهند بود. همه آنها به اهداف خود نمیرسند و در یک جایگاه خاص قرار نمیگیرند. تفاوت بین این افراد، عادتها و انتخابهای آنهاست. در چنین ابعادی، آنچه یک فرد را نسبت به شخص مشابهش موفقتر میسازد، تلاش است.
شانس و موفقیت مطلق
اما برای اینکه نام یک فرد در سطح جهانی بپیچد و به «ترین» در رشته خود تبدیل شود علاوه بر تلاش، شرایط دیگری باید مهیا شود. این فرد باید در زمان مناسب در جای مناسب قرار بگیرد. انتخابهای او از کوچک تا بزرگ همگی تعیینکننده هستند حتی اگر در همان لحظه به نظر بیاهمیت باشند. ژنتیک، جغرافیا، وضعیت مالی و اقتصادی، خانواده، سواد و هوش و دایره ارتباطی همگی در این فرایند نقش دارند و عجیبتر از همه اینکه نمیتوان شکل این نقش و نحوه تاثیرگذاری آنها را مشخص کرد. بنابراین در ابعاد جهانی و برای دستیابی به موفقیت مطلق، به شانس نیاز است. اینجا منظور از شانس یک فاکتور تصادفی با عملکرد ناشناخته است.
مثالی از اهمیت شانس و تلاش در موفقیت
بیایید با یک مثال ببینیم به طور شهودی در زندگی، نحوه اثرگذاری شانس چیست. در سال 1969 درحالیکه ویتنام چهاردهمین سال جنگ را پشت سر میگذاشت بیماری مالاریا این کشور را در بر گرفتهبود. در آن دوره چین متحد ویتنام محسوب میشد. یک گروه تحقیقاتی به سرپرستی دانشمندی به نام تو یویو مامور شد که برای درمان مالاریا داروهایی تولید کند. این بیماری به معضل بزرگی در جنگ تبدیل شدهبود و بسیاری از سربازان بر اثر آن جان خود را از دست میدادند. تیم تحقیقاتی خانم یویو کار خود را با ماهها پژوهش در زمینه گیاهان دارویی شروع کردند. آنها 2000 درمان احتمالی برای مالاریا پیدا کردند و یکایک درمانها را جداگانه مورد آزمایش قرار دادند.
در نهایت خانم یویو به مادهای رسید که در بعضی از موارد به درمان مالاریا بر روی موشها منجر میشد. این دارو همیشه جواب نمیداد و تنها در شرایط خاصی کار میکرد. بنابراین تلاشها جواب نداد و همه راهها به بنبست رسید. اما خانم یویو متوقف نشد و به تلاش خود ادامه داد. او کتابهایش را دوباره خواند، آزمایشها را تکرار کرد و دائما به دنبال سرنخی جدید بود.
نتیجه تلاش
موضوع گرما بود! تیم خانم یویو به این نتیجه رسیدند که با افزایش دما، گیاه دارویی که پیشتر پیدا کرده بودند اثربخشی خود را از دست خواهد داد. اما کار آنها تازه شروع شده بود. اکنون زمان آن بود که دارو بر روی نمونه انسانی مورد آزمایش قرار بگیرد اما هیچ داوطلبی وجود نداشت! اما این زن شکستناپذیر داوطلب شد تا دارو را روی خودش آزمایش کنند! او و دو عضو دیگر تیمش خود را به بیماری آلوده کردند و سپس اجازه دادند دارو روی آنها آزمایش شود.
دارو نتیجه داد و هر سه عضو درمان شدند. بااینحال به دلیل قوانین سختگیرانه در آن دوره، تیم تحقیقاتی نتوانست دستاوردهای خود را با جهان به اشتراک بگذارد و خانم یویو برای به ثمر رسیدن تلاشهایش، بیش از سه دهه و تا سال 2000 صبر کرد. در نهایت جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 2015 به این زن قدرتمند و پرتلاش تعلق گرفت. اگر خانم دانشمند در انتظار شانس مینشست یا با اولین شکست تسلیم میشد هرگز به چنین موفقیتی دست پیدا نمیکرد. او نشان داد با پشتکار و استقامت میتوان نقش شانس را به حداقل رساند.
چطور خوششانس باشیم؟
شانس یک موقعیت خاص و ویژه است که برای هر کسی اتفاق نمیافتد. اما تنها رخ دادن این موقعیت مهم نیست. طبق تعریف شانس در کتاب اثر مرکب، مهم این است که وقتی فرصتی به ما رو آورد در آن موقعیت قرار داشتهباشیم، شانس را تشخیص بدهیم، امکان و توان استفاده تمام و کمال از آن را داشتهباشیم و از شرایط بهترین استفاده ممکن را بکنیم. شانس به طور کلی به عوامل متعددی بستگی دارد و تغییر و تقویت بعضی از این عوامل به دست ما امکانپذیر است. در این قسمت از مقاله قصد داریم به روشهایی برای تقویت شانس و خوششانسی میپردازیم:
1. خوشبین باشید
افراد خوشبین معمولا شکستها را موقتی و به شکل تجربه میبینند و همواره منتظر هستند اتفاقات خوب برای آنها رخ بدهد. البته خوشبین بودن با سادهلوحی تفاوت دارد. افراد خوشبین مشکلات زندگی را هم میبینند اما به جای تمرکز بر آنها، تلاش میکنند درس بگیرند و بگذرند. نگرش مثبت به زندگی به تنهایی نمیتواند موفقیت فرد را تضمین کند اما فرصتهای بیشتری در اختیار او قرار میدهد و انگیزه فرد را برای ادامه دادن و تلاش کردن تامین میکند.
2. شبکهسازی کنید
هرچه با افراد موفق بیشتری در ارتباط باشید احتمال ایجاد فرصتهای مناسب برای خود را افزایش میدهید. برای پیدا کردن دوستان بیشتر و روابط اجتماعی بهتر تلاش کنید و خود را در موقعیتهایی قرار بدهید که افراد همهدف با شما در آنها حضور دارند.
3. توسعه فردی اهمیت دارد
گاهی شانس به سراغ شما میآید اما ابزارهای کافی برای استفاده از آن را ندارید. در چنین شرایطی حتما حسرت روزهایی را میخورید که میتوانستید مهارتهای خود را توسعه بدهید و امکان پیشرفت را برای خود مهیا کنید. اگر نمیخواهید چنین تجربه تلخ و ناکامکنندهای برایتان رقم بخورد از همین امروز برای توسعه مهارتهایتان برنامهریزی کنید.
4. کمالگرایی را کنار بگذارید
کمالگرایی با استانداردهای غیرواقعی و سختگیرانه همراه است و میتواند اضطراب و نارضایتی قابل توجهی در فرد ایجاد کند. این ویژگی نامطلوب ممکن است باعث شود فرصتهای طلایی را از دست بدهید، درگیر کار بیش از حد بر روی موضوعات بیاهمیت شوید و نتوانید با شرایط جدید در زمان مناسب خود را سازگار کنید.
5. به سلامت روان خود اهمیت بدهید
تحقیقات نشان میدهد اضطراب یکی از عوامل تعیینکننده در از دست دادن فرصتها است. افرادی که دائما دغدغه شکست خوردن را دارند و خود را بدشانس میدانند اضطراب بالایی را تحمل میکنند. این اضطراب به فرد اجازه نمیدهد بر محیط پیرامون خود متمرکز بماند، بهخوبی تلاش کند و هوشیاری کافی در مواجهه با فرصتها به خرج بدهد.
6. عادتهای خوب بسازید
ساختن عادتهای خوب مثل تغذیه سالم، ورزش روزانه، تفریح کافی و روابط اجتماعی مناسب کمک میکند فرصتهای بیشتری برای خود به وجود بیاورید و شانس موفقیت خود را افزایش دهید. وقتی اهداف خودتان را دارید و برای رسیدن به آنها از یک روتین منظم و برنامهریزی دقیق پیروی میکنید، قطعا شانس موفقیت بیشتری خواهید داشت.
7. بیشتر بخوانید
هرچه بیشتر مطالعه کنید آگاهانهتر تصمیم میگیرید و بهتر انتخاب میکنید. مطالعه نقش قابل توجهی در پیشرفت و بالا بردن شانس موفقیت، بهطور مستقیم و غیرمستقیم دارد.
کلام آخر: کدام مهمتر است؟ تلاش یا شانس؟
برای افرادی که سخت تلاش میکنند، پذیرش اهمیت شانس سخت است. آنها باید بدانند که اگرچه با تلاش خود درصد بالایی از موانع را کنار میزنند و کارتهای موافق بیشتری رو میکنند، اما 100درصد شرایط را در کنترل خود ندارند و این قانون طبیعت است. شانس اهمیت دارد و اگرچه با افزایش تلاش، سهم کمتری به شانس تعلق میگیرد اما این سهم هرگز قرار نیست از بین برود.
در مقابل افرادی وجود دارند که همه زندگی را به شانس نسبت میدهند. برای این افراد نیز ساده نیست که بپذیرند تلاش اثر قابل توجهی در موفقیت آنها دارد. چنین افرادی به نشستن و دست روی دست گذاشتن به امید معجزه عادت کردهاند و بهسختی میتوان آنها را متقاعد کرد که به کار منظم و هدفمند بپردازند. بااینحال باید این واقعیت را پذیرفت که هر دو فاکتور در کنار یکدیگر اهمیت دارند و نمیتوان تاثیر هیچیک را به نفع دیگری نادیده رفت. اما تلاش کمک میکند شانس بیشتری برای موفقیت داشتهباشیم و در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بگیریم.
شانس واقعا وجود داره من خودم تجریش کردم چون شانس و اقبال من کم بود حتی برادرم که خیلی کمکش میکردم اصلا کمکهای من رو ندید و اگه مادرم سرزنشش نمیکرد روزگارم سیاه بود چون کسی که کم اقباله همیشه حرف و اعمال خوبش دیده نمیشه و یه اشتباه کوچیکش منجر به یه فاجعه میشه
با سلام
مطلب خوبى بود به خصوص روش هاى افزايش خوش شانسى بسيار كاربردى بود
ممنون از شما استاد گرامى
سلام استاد خدا قوت
عالی بود. حتما تلاش
بسیاری عالی و جامع بود . انگار یه کتاب دویست صفحه ایی خوندم. سپاسگزارم از خداوند که من را با شما آشنا کرد🙏 و سپاسگزارم از شما برای آگاهی بخشی بینظیر تون🙏
با سلام خدمت سركار خانم دكتر پريسا آشتياني.
بسييار موشكافانه و تحليل پذير بود مقاله.
شخصا ميتوانم براي هر موردي كه فرمودين در زندگي شخصي م مثال بزنم.
ولي بيشتر معتقدم كه تلاش مستمر همراه با اميد ونگاه قوي و با دقت براي دريافت فرصتها در هر لحظه همراه با مطالعه ب روز و سازنده براي رسيدن ب هدف مورد نظر،
حتي اگر خودمون هم دنبالش نباشيم مارو پيش ميبره مافوق تصورمون.
مثال قوي هم؛ ي مادر خانه داري كه فقط تمام موارد رو روي خودش پياده ميكنه و ميبينه نتيجه ش رو از كودكي روي فرزند ش.
در واقع بيشترخودش رو تربيت ميكنه نه فرزند.
ديگه در جامعه بزرگتر از خانواده هم قطعا همين نتيجه رو يدست خواهد امد.
در ايام حج با شما آشنا شدم و
الان هم در دوره شكوفايي پلاس لذت وافر ميبرم.
با سپاس و تقدير
زهراآجودانيان.
عالی بود. تعریف تلاش در روانشناسی خیلی برام جذاب بود. ممنونم از این مقاله ی خیلی خوب❤️
چقدر اطلاعات کاملی بود . واقعا کیف کردم از خوندن این مقاله زیبا که همه چیز راجع به شانس و تلاش بطور واضح توضیح داده بود. ❤
بسیار جامع کامل و مفید بود حتی برای من ناامید
از مطالب زیبا باز بزارید
با سلام و خسته نباشید بسیار عالی بود ممنون از شما خانوم دکتر عزیز
بنده گاهی اوقات شانس رو یه جور رزق میبینم و خدا رو شکر میکنم
قبل از تلاش کردن شانس ممکن به آدم رو بیاره مثلا در کودکی یک کودک یک بیماری لاعلاج دچار بشه یا یک کودک پدرو مادرش از دست بده یا یکی صاحب ثروت بشه
شانس از تلاش مهمتر . چه بسا کسانیکه زیاد کار می کنند کم نتیجه می گیرند. ولی یک آدم راه صد ساله را در یک شب یا مدت خیلی کم طی میکند
از نظر من تلاش کردن میتواند سهم نود درصدی در رسیدن به موفقیت و خواسته های ما داشته باشد و وقتی کسی در تلاش و تکاپو و کسب آگاهی برای رسیدن به خواسته هایش باشد جهان هم با او هم صدا خواهد شد حتی اگه در ظاهر به هر علت ناشناخته ای به نتیجه موردنظر نرسه بازم حتما بهترین براش رقم خورده و خیر بوده و حتما در زمان و شرایط خیلی ناب تر به هدفش میرسه البته این نظر من هست🥰
سلام عالی بود منم اعتقادی ب شانس ندارم انسان تا تلاش نکنه ب جایی نمی رسه پس تلاش و باور اهداف خود انگیزه و هدف و تعهد میتونه انسان رو بسوی پیشرفت سوق بده
مطالعه کردم ممنون ازمقاله ی خوبتان
من متوجه شدم که شانس وجود دارم و خلق کردنی نیست اما با تلاش فرصت های قرار گرفتن در موقعیت های شانسرا بیشتر میکنیم
با سلام واحترام
بسیار ممنون وسپاس از مقاله عالی شما بزرگوار
کاربردی وقانع کننده