شادی نعمتی بزرگ است که نهتنها ما را به افرادی موفقتر، خوشبختتر و موثرتر تبدیل میکند بلکه به اطرافیانمان نیز منتقل میشود و در نهایت به دنیا رنگ آرامش و امنیت میبخشد. شاد بودن در همه ابعاد زندگی تاثیر میگذارد، حتی بخشهایی که فکرش را نمیکنیم. بااینحال حفظ روحیه در شرایط سخت، شاد بودن و ادامه دادن بهسادگی امکانپذیر نیست. در این مقاله از آرامشیار قصد داریم به اهمیت شاد بودن بپردازیم، موانع این مسیر را بررسی کنیم و در پایان راهکارهایی برای ساختن یک زندگی شادتر ارائه بدهیم.
چرا شاد بودن مهم است؟
شادی احساس و هیجانی است که رضایت از زندگی و لذت را نشان میدهد. شاد بودن جنبهای ضروری از زندگی ماست و تاثیر قابل توجهی بر سلامت روانی، جسمانی، روابط اجتماعی، عاطفی و همدلی دارد. نیچه میگوید افراد شاد آسیبپذیری کمتر و قدرت و تسلط بیشتری بر زندگی دارند. این هیجان سیستم ایمنی فرد را تقویت میکند و او را در برابر بیماریها، آسیبهای روانی و رویدادهای سخت مقاوم میسازد. شادی با میزان مهارت تاب آوری در افراد رابطه مستقیم دارد، افرادی که خوشحالتر هستند و رضایت بیشتری نسبت به زندگی را تجربه میکنند میتوانند مشکلات سختتری را پشت سر بگذارند و با سرعت بیشتری نسبت به دیگران، به زندگی عادی خود برگردند. تمرین شاد بودن میتواند تاثیرات بسیاری در زندگی ما داشته باشد:
- افراد شاد از سلامت جسمانی بالاتری برخوردار هستند، سیستم ایمنی قویتری دارند و کمتر به بیماریهای خطرناک مبتلا میشوند.
- روابط عاطفی و اجتماعی در افراد شاد پایدارتر است. افرادی با خلق شاد، بهتر میتوانند با تعارضهای ارتباطی روبرو شوند و آنها را حل و فصل کنند.
- شادی به بهبود عملکرد تحصیلی، شغلی و ارتباطی منجر میشود.
- افراد شاد رضایت از زندگی بیشتری را تجربه میکنند و تاب آوری بالاتری از خود نشان میدهند.
چرا نمیتوانیم خوشحال باشیم؟
دلایل زیادی وجود دارد که شادی را آنطور که میخواهیم تجربه نمیکنیم. بعضی از این دلایل سطحی هستند و بهسادگی میتوان با آنها مقابله کرد. بعضی دیگر ریشه در اعماق روان ما دارند و تنها با جلسات رواندرمانی، تمرینات متمرکز و تغییرات اساسی در سبک زندگی میتوان آنها را مورد تغییر قرار داد. گاهی ناخوشنودی و احساس اندوه منشا بیرونی دارد. انتظارات بیش از حد اطرافیان یا مشکلات اقتصادی از نمونه منابع بیرونی هستند که ما را غمگین میکنند. گاهی نیز از درون احساس غم را تجربه میکنیم. بهطور کلی دلایل متعددی برای شاد نبودن در زندگی وجود دارد:
· در جمع اشتباهی قرار دارید
از قدیم گفتهاند: «افسردهدل افسرده کند انجمنی را!» اغلب ما دایرهای از افراد نزدیک داریم که روزانه با آنها در ارتباط هستیم. اگر افراد اشتباهی را انتخاب کرده باشیم آنها میتوانند خلق و خوی ما را تحت تاثیر قرار بدهند و آسیب جدی به سلامت روانمان وارد کنند. در بهترین حالت، دوستان و نزدیکانی که خود به افسردگی مبتلا هستند یا دائما از شرایط، گلایه و شکایت میکنند بهمرور این غم و اندوه را به ما نیز انتقال میدهند. مطالعات متعددی نشان میدهد که روابط اجتماعی شکننده یا ارتباط با افراد غیرقابل اعتماد تاثیر قابل توجهی بر سلامت روان خصوصا احتمال ابتلا به افسردگی دارد.
همچنین افرادی که دائما در حال انتقاد از ما هستند، مانند افرادی که طرحواره بزرگمنشی یا خودشیفته دارند میتوانند به اعتماد به نفس فرد مقابل آسیب بزنند و از او شخصی در هم شکسته و افسرده بسازند. دایره دوستان و نزدیکان ما باید افرادی حمایتگر و همدل باشند و در شرایط سخت کنار ما قرار بگیرند نه روبرویمان!
· زمان زیادی را در شبکههای اجتماعی میگذرانید
افرادی که ساعات قابل توجهی از روز را در رسانهها یا شبکههای اجتماعی میگذرانند خلق پایینتری را نسبت به دیگران تجربه میکنند. این موضوع مانند یک چرخه معیوب عمل میکند. وقتی خلقمان پایین است یا اضطراب داریم نمیتوانیم به کارهای هدفمند بپردازیم و برنامهریزی داشته باشیم. بنابراین ترجیح میدهیم تلفن همراهمان را برداریم و زمان را به بطالت بگذرانیم.
از سوی دیگر محتوای شبکههای اجتماعی گاهی اثرات منفی بر خلق و خوی ما دارند. افراد اغلب صحنههایی شاد و رنگارنگ از زندگی خود به نمایش میگذارند. مقایسه زندگی کسلکننده خودمان با این تصاویر بهظاهر شاد، احساس ناکامی، غم و حسرت را در ما بیدار میکند. تحقیقات نشان میدهد استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی خصوصا در نوجوانان، سلامت روانی را تحت تاثیر قرار میدهد.
· شرایط از دست شما خارج شدهاست
احساس کنترل و تسلط بر شرایط اغلب با آرامش و رضایت خاطر همراه است. وقتی نمیتوانیم شرایط را مطابق انتظارات خود یا دیگران پیش ببریم و رویدادهایی خارج از اختیار ما، وضعیت را کنترلناپذیر میکند احساس ناکامی و ناراحتی را تجربه میکنیم. اغلب ما به دنبال شرایط بهتر، کاملتر و همراه با کنترل بیشتر هستیم. هر موضوعی این کنترل را تحت تاثیر قرار بدهد نارضایتی و ناکامی را تولید میکند.
· به اختلال افسردگی مبتلا هستید
اگرچه بسیاری از افراد بهمحض تجربه خلق و خوی گرفته و غمگین، خود را افسرده میخوانند، اختلال افسردگی بیش از این حرفها است. این اختلال با تجربه طولانیمدت غم، اخلال در انجام امور روزمره، مشکلات عاطفی و ارتباطی، کمخوابی یا پرخوابی و بیعلاقگی نسبت به فعالیتهای مورد علاقه همراه است و عوامل مختلفی مانند ژنتیک، تجارب کودکی، رویدادهای زندگی و مشکلات هورمونی میتوانند آن را ایجاد کنند. اختلال افسردگی نیاز به ریشهیابی و رواندرمانی و در مواردی، مصرف دارو دارد و خلق و خوی فرد را بهکلی تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین اگر برای زمانی طولانی احساس غم و ناراحتی را تجربه میکنید، ممکن است به انواع اختلالات افسردگی (Depression Disorder) دچار شدهباشید.
· با مشکلات سلامتی دست و پنجه نرم میکنید
افسردگی تنها اختلالی نیست که با غم و ناراحتی همراه است؛ سوگ حلنشده، ترومای باقیمانده و اختلالهای اضطرابی همگی میتوانند ما را غمگین کنند. در اختلالات اضطرابی، ترس، نگرانی و اضطراب هیجانات اصلی هستند اما در لایههای هیجانی زیرین، غم نیز وجود دارد. افرادی که اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) را تجربه میکنند دائما تصاویری از یک تروما (رویداد یا سانحهای آسیبزا) را به خاطر میآورند و با این یادآوری، اضطراب و البته ناراحتی و اندوه را احساس میکنند. مشکلات خواب مانند بیخوابی یا آپنه خواب نیز خلق و خو را پایین میآورد و هیجان شادی را کاهش میدهد. (در این مقاله میتوانید با احساسات و هیجانات خود بیشتر آشنا شوید.)
· مشکلات مالی و اقتصادی دارید
وضعیت مالی نامناسب، بیثباتی اقتصادی و ناتوانی در تامین نیازهای مالی همگی میتوانند با احساس غم همراه باشند. نگرانیهای اقتصادی به مشکلات خواب، تضعیف عملکرد، مشکلات در ارتباطات اجتماعی و عاطفی و همچنین تجربه اضطراب و غم منجر میشود. تحقیقات نشان میدهد نگرانیهای امور مالی و اقتصادی یکی از فاکتورهای مهم در ابتلا به افسردگی در بزرگسالان است.
همانطور که پیشتر گفتهشد، انسانهای برای تجربه شادی، به احساس کنترل بر شرایط نیاز دارند، بنابراین ناتوانی در کنترل امور مالی میتواند به تجربه غم منجر شود. تحقیقات نشان میدهد چند شکست مالی کوچک میتواند اثراتی بسیار مخربتر از یک شکست مالی بزرگ بر روان افراد داشته باشد.
· خشم زیادی را تحمل میکنید
انسانها هیجانات متنوعی دارند و برای حفظ سلامت روان، نیاز دارند هر یک از هیجانات را در جای خود و بهشکلی موثر ابراز کنند. اگرچه این مسئله ساده به نظر میرسد، اغلب انسانها در ابراز هیجانات احساس ناتوانی میکنند. در مقاله دیگری گفتهایم که بسیاری از افراد در ابراز خشم خود دچار مشکل هستند و آن را به شیوههای ناسالم ابراز میکنند. گاهی فرد بهطور کلی نمیتواند هیجان خشم را تجربه کند و آن را به هیجانهای دیگر مانند غم تبدیل میکند. بنابراین غم و ناراحتی میتواند احساسی باشد که در روان فرد جایگزین خشم شدهاست. خشمی که در زمان مناسب تجربه و ابراز نشدهاست.
8 راهکار برای شاد بودن
شادی در روانشناسی هیجانی مثبت، زودگذر و موقت است که در واکنش به حوادث خوشایند تحریک میشود. شنیدن یک خبر خوشحالکننده، برآورده شدن خواستهها، به نتیجه رسیدن اهداف و تعامل با دوستان و عزیزان همگی میتوانند این هیجان را در ما بیدار کنند تا برای چند دقیقه، چند ساعت و گاهی چند روز خوشحالی را تجربه کنیم. اما برای اینکه بهطور کلی به فردی شاد تبدیل شویم و این احساس زودگذر را به پایهای اصلی در زندگی خود تبدیل کنیم به تمرین و تلاش نیاز داریم. برای تبدیل شدن به فردی شاد و راضی، نیاز به تغییراتی در زندگی خود داریم. موارد زیر میتواند به شما کمک کند این تغییرات را در زندگی خود شروع کنید:
1. روابط اجتماعی خود را بازبینی کنید
ارتباط با افراد ناراضی و افسرده قطعا خلق و خوی شما را تحت تاثیر قرار میدهد. برای این افراد دلسوزی نکنید، گاهی اوقات چنین افرادی شادیهای متعددی را در زندگی تجربه میکنند اما آنها را برای خود نگه میدارند و با شما تقسیم نمیکنند. در شرایط سخت و ناراحتکننده به یاد شما میافتند و به سراغتان میآیند. اجازه ندهید چنین افرادی از شما سوءاستفاده کنند. در مقابل با افرادی ارتباط برقرار کنید که دلسوز شما هستند و در روزهای سخت کنار شما میایستند. یک دایره اجتماعی حمایتگر، دلسوز، همدل و شاد برای خودتان بسازید. بهعلاوه وقت گذراندن با دوستان و عزیزان میتواند به شاد بودن کمک کند.
2. آنچه نمیتوانید تغییر بدهید، بپذیرید
رضایت از زندگی با شاد بودن ارتباط مستقیم دارد. آنچه را نمیتوانید تغییر بدهید بهعنوان واقعیت زندگی بپذیرید و به آن راضی باشید. البته قرار نیست دست از تلاش کردن بردارید یا بهراحتی در برابر هر مشکلی تسلیم شوید. البته پذیرش بهمعنای منفعل بودن نیست و تنها زمانی مجاز است که شرایط از کنترل شما خارج باشد و نتوانید برای بهبود آن هیچ کاری انجام بدهید. پذیرفتن موضوعات ناراحتکننده، تغییرناپذیر و هیجانات منفی ناشی از آنها به شما کمک میکند نقطه تمرکز خود را تغییر دهید و بر موضوعاتی تمرکز کنید که امکان تغییر آنها وجود دارد.
3. شکرگزار باشید
قدردانی و شکرگزاری بهطور مستقیم و غیرمستقیم با شاد بودن در ارتباط هستند. وقتی در حال شکرگزاری هستیم، ذهن به جای درگیر شدن با موضوعات منفی و ناراحتکننده، به مسائل شادیآور میپردازد. بهعلاوه گفتن بعضی از عبارات و جملات شاد بودن را تقویت میکند. قدردانی از عزیزان و دوستان کمک میکند رابطه بهتر و سالمتری با آنها بسازیم و شادی بیشتری را در این ارتباط تجربه کنیم. مطالعات نشان میدهند قدردانی و تمرینات شکرگزاری به کاهش اضطراب، افزایش رضایت از زندگی، بهبود تاب آوری و در نهایت تجربه شادی بیشتر منجر میشود.
4. مدیتیشن کنید
یکی از کارهای کوچک برای شاد بودن تمرین مراقبه است. تمرکز بر اینجا و اکنون و لذت بردن از لحظه پایه و اساس مدیتیشن است. این تمرینات کمک میکنند بهجای درگیر شدن با گذشته (که همیشه ناراحتی و اندوه را به دنبال دارد) و دست و پنجه نرم کردن با آینده (که با اضطراب همراه است)، بر همین لحظه و همینجا تمرکز کنیم.
5. به بدن خود اهمیت بدهید
سلامت جسمانی تاثیرات قابل توجهی بر سلامت روان دارد. وقتی گزینههای بهتر و سالمتری را انتخاب میکنید به بدن خود این پیام را میدهید که برای آن ارزش قائل هستید. تمرین مهارت خوددوستی و اولویت دادن به سلامتی خود شادکامی را افزایش میدهد. از موضوعات اضطرابزا دور بمانید و اجازه ندهید موضوعات بیرونی آرامش شما را تحت تاثیر قرار بدهند.
یک رژیم غذایی سالم و سرشار از مواد غذایی مفید مانند امگا 3 و ویتامین D میتواند احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش بدهد. توجه داشته باشید که مصرف بالای شکر و کافئین با احتمال ابتلا به اختلال افسردگی ارتباط مستقیم دارند. میزان ترشح سروتونین یا هورمون شادی در مغز نیز با افسردگی و اضطراب ارتباط دارد. مصرف مواد غذایی سالم، انجام تمرینات ورزشی روزانه و رعایت رژیم غذایی متناسب بر افزایش ترشح سروتنین و در نتیجه بهبود خلق و خو و افزایش شادکامی اثر میگذارد.
6. روشهای مدیریت اضطراب را یاد بگیرید
اضطراب یکی از عامل راهانداز در افسردگی است. درواقع در بسیاری از موارد یک موضوع اضطرابآور و مداوم به شروع اختلال افسردگی منجر میشود. بنابراین یادگیری تکنیکهای مدیریت استرس و کنترل فاکتورهای تقویتکننده آن میتواند بهطور غیرمستقیم بر کاهش ناراحتی و افزایش شادکامی اثر بگذارد. تمرینات تنفسی، مدیریت زمان و روتینهای سالم مانند خواب کافی و رژیم غذایی سالم بر کاهش و مدیریت اضطراب موثر هستند.
7. شاد بودن را روتین کنید
بودا میگوید «مسیری برای شاد بودن وجود ندارد!» این جمله به این معنا نیست که نمیتوان شاد بود یا شادی را تمرین کرد. بلکه به گفته بودا، شاد بودن خود مسیری برای زندگی است و نباید هدف ما باشد بلکه باید مسیری باشد که قصد پیمودن آن را داریم. درواقع بودا معتقد است بهجای آنکه به خود سختی بدهیم و دائما در رنج بمانیم به امید روزی که قرار است شادی را تجربه کنیم، بهتر است برنامه روزانه برای شاد بودن داشته باشیم و آن را به زندگی روزمره خود بیاوریم.
8. از یک درمانگر کمک بگیرید
گاهی احساس غم عمیقتر از خلق و خوی پایین و ناراحتی کوتاهمدت است و برای مدت طولانی همراه فرد میماند. اگر غمگین بودن به بخشی جدانشدنی از زندگی شما تبدیل شدهاست و عملکرد شما را در حیطههای مختلف زندگی مانند کار، تحصیل و روابط تحت تاثیر قرار دادهاست، توصیه میکنیم از یک متخصص کمک بگیرید. توجه داشته باشید که مراجعه به درمانگر نشاندهنده ضعف و ناتوانی شما نیست بلکه اتفاقا نشان میدهد آنقدر قدرتمند هستید که برای بهبودی و سلامت روان خود قدم برمیدارید.
آیا من افسرده هستم؟
تشخیص اختلال افسردگی بهسادگی انجام نمیشود و به نظر متخصص و بررسیهای تخصصی نیاز دارد. اما نکته مهم این است که بین اختلال افسردگی، احساس اندوه و ناراحتی و خلق و خوی غمگین تفاوتهای اساسی وجود دارد. در زندگی همه ما روزهایی وجود دارد که با حال بد و مود پایین از خواب بیدار میشویم و احساس بیحوصلگی را تجربه میکنیم. این احساس نه تنها عجیب نیست بلکه یک ضعف یا بیماری هم نیست و نیازی به درمان ندارد. صرفا باید بپذیریم که ما بهعنوان انسان هیجانات مختلفی داریم و قرار است همه آنها را در زندگی خود تجربه کنیم.
اما گاهی خلق افسرده از حالت یک هیجان ساده خارج میشود و ابعاد مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد. خصوصا وقتی پای یک ژن افسردگی یا اختلال روانی در اقوام و خانواده در میان باشد، احتمال بروز اختلال افسردگی بالاتر میرود. اگر دائما با افکار خودکشی یا آسیب به خود دست و پنجه نرم میکنید، گریه کردن و مشکلات خوردن (کمخوری یا پرخوری) به بخشی از زندگی شما تبدیل شدهاست و نمیتوانید از تفریحات همیشگی خود لذت ببرید، احتمال دارد به اختلال افسردگی مبتلا شده باشید.
چطور میتوانم در این شرایط سخت خوشحال باشم؟
مشکلات اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی اغلب موانعی برای خوشحالی محسوب میشوند. وقتی میزان رضایت از زندگی در فرد پایین میآید سخت است که بتواند شاد باشد و اندوه خود را کنترل کند. بااینحال گاهی غم بهعنوان وسیلهای برای جلوگیری از عذاب وجدان در افراد مورد استفاده قرار میگیرد! وقتی در شرایط سخت گرفتار میشویم و کاری از دستمان بر نمیآید از شاد بودن احساس گناه میکنیم و خود را سرزنش میکنیم.
گاهی غمگین بودن راهی برای جلوگیری از عذاب وجدان است. در چنین شرایطی به خودتان یادآوری کنید که با عزا گرفتن و رنج بردن شما از شرایطی که قابل تغییر نیست، هیچ مشکلی حل نخواهد شد! در مقابل، شاد بودن میتواند کمک کند روحیه و انگیزه کافی برای مبارزه با مشکلات را پیدا کنید و در مقابل آنها بایستید. برای شاد بودن تلاش کنید، شادی بزرگترین سلاحی است که برای مواجهه با مشکلات در دسترس شماست.
ارسال نظر