متاسفانه روانشناسی تا همین دهههای اخیر بیشتر بر مشکلات روانی، اختلالات، احساسات و هیجانات منفی و بهطور کلی جنبههای منفی و آسیبهای روانی تمرکز داشت. بااینحال بیش از دو دهه است که روانشناسی مثبتگرا (به انگلیسی: Positive Psychology) توسط مارتین سلیگمن ارائه شدهاست و در آن به مفاهیم مثبت و سازنده روانشناسی مانند سازگاری، تابآوری، آرامش درونی و بهطور کلی هرچه بهبود تجربههای روانی را به دنبال دارد، پرداخته میشود. در این مقاله به یکی از این مفاهیم یعنی آرامش درون میپردازیم و ابعاد مختلف آن را بررسی میکنیم.
آرامش درونی چیست؟
آرامش درونی (به انگلیسی: Inner Peace) تعریف ثابتی ندارد و دستورالعمل مشخصی که همه افراد بتوانند بهواسطه آن به آرامش دست پیدا کنند برای آن ارائه نشدهاست. بااینحال میتوانیم آرامش درون را نوعی احساس آسودگی روانی و جسمانی، رضایت خاطر، شادی و سلامت روانی معرفی کنیم. طبق تعریف روانشناسی مثبتگرا، آرامش درونی حالتی خودخواسته از آسودگی معنوی و روانی است که علیرغم وجود عوامل اضطرابآور، در فرد به وجود میآید و عملکرد مطلوب ذهن را به دنبال دارد.
درواقع آرامش درونی به محیط بستگی ندارد و به این موضوع بهطور ضمنی اشاره میکند که منبع اصلی شادکامی، رضایت و آرامش ما همگی در درون ذهن و روان ما قرار دارد. اگرچه شرایط بیرونی میتواند زندگیمان را تحت تاثیر قرار بدهد و بر روی هیجانات تاثیر بگذارد اما در نهایت ما هستیم که با قدرت درونی خود به شرایط تسلط پیدا میکنیم و چارهای برای بهبود حال خود مییابیم.
آرامش درون چه اهمیتی دارد؟
در این دنیای پرمشغله و پیچیده، عزیزترین دوست ما ذهن ماست! این ذهن و روان ماست که در سختترین شرایط به کمک ما میآید و چالشهایمان را حل میکند. اگر بتوانیم ذهن خود را در آرامش نگه داریم بزرگترین لطف را به خودمان کردهایم و بیشترین کارایی را خواهیم داشت. آرامش درونی و دستیابی به آن مزایای زیر را بههمراه دارد:
- کمک میکند اضطرابها و نگرانیهای خود را کنترل کنیم.
- عملکرد روزانه ما را بهبود میبخشد.
- خودشفقتی را افزایش میدهد.
- در مسیر دستیابی به خودشکوفایی به کمک ما میآید.
- سطح انرژی ما را افزایش میدهد.
- کمک میکند هیجانات خود را مدیریت کنیم.
- اجازه میدهد ذهن خود را آرام کنیم و مسیر پیش رو را بهتر ببینیم.
- احساس شادی و رضایت از زندگی را افزایش میدهد.
- کمک میکند کمتر تحت تاثیر نظرات منفی دیگران قرار بگیریم و میزان تأثیرپذیری ما نسبت به جامعه را کاهش میدهد.
- همدلی را تقویت میکند.
- میزان تمرکز، خودآگاهی و کنترل را بالا میبرد.
- توانایی برخورد با هیجانات شدید یا منفی را در ما ایجاد میکند.
- به ما قدرت قضاوت منطقی هنگام مواجهه با چالشهای تازه را میبخشد.
- کمک میکند خواب آرامتر و بهتری را تجربه کنیم. (اگر به اختلالات خواب دچار هستید بخوانید.)
چگونه به آرامش درونی دست پیدا کنیم؟
اگر زندگی شلوغ، روابط اجتماعی زیاد و بهطور کلی محیطی پر استرس دارید دستیابی به آرامش درونی برای شما کار چندان سادهای نخواهد بود. بااینحال همیشه راههایی برای دستیابی به آرامش درونی وجود دارد و میتوان زندگی آرامتر و شادتری برای خود ساخت. در ادامه راه های رسیدن به آرامش را با یکدیگر بررسی میکنیم:
طبیعتگردی کنید
اگر بتوانید روزانه زمانی را در طبیعت سپری کنید لطف بزرگی به آرامش روان خود کردهاید. بااینحال سبک زندگی مدرن این امکان را از اغلب ما گرفتهاست. حتی اگر امکان قدم زدن روزانه در طبیعت را ندارید آخر هفتهها به فضای سبزی بروید و مدت زمانی را در آنجا سپری کنید. در هوای پاک نفس بکشید و ذهنتان را از اتفاقات اضطرابآور خالی کنید.
تمرینات مدیتیشن را انجام بدهید
مراقبه ذهنآگاهی کمک میکند سطح اضطراب خود را کاهش بدهید و از ابتلا به افسردگی پیشگیری نمایید. روزانه 20 تا 40 دقیقه به تمرینات مدیتیشن بپردازید و از این طریق میزان رضایت و شادی خود را بالا ببرید. برای مدیتیشن لازم نیست حتما در حالت نشسته قرار بگیرید یا چشمها را ببندید؛ بهمرور با انجام تمرینات بهصورت منظم میتوانید با چشمان باز و در حال انجام کارهای مختلف و حتی در محیطهای شلوغتر نیز مراقبه کنید.
اگرچه انجام مدیتیشن همیشه نمیتواند تفکر ناکارآمد را متوقف کند اما دستکم باعث میشود برای دقایقی از دنیای پراضطراب بیرونی فاصله بگیریم و به خودمان رجوع کنیم. در مراقبه به تمرین آرامش درون میپردازیم و یاد میگیریم حوادث و چالشهای زندگی را همانطور که هستند مشاهده کنیم.
قدردانی فراموش نشود
همه ما چیزهایی برای شکرگزاری در زندگی خود داریم. تبدیل کردن شکرگزاری به یک عادت، میزان رضایت از زندگی را افزایش میدهد و آرامش درونی را به دنبال دارد.
برای خودتان وقت بگذارید
گاهی نیاز است زمانی را با خود تنها سپری کنید. تنهایی کمک میکند به ارزشهای خود فکر کنید، نیازهایتان را پیدا نمایید، خواستههای خود را بازنگری کنید، به اهدافتان سر و سامان بدهید و در نهایت زمانی را به مراقبه اختصاص بدهید. شما بهترین دوست خودتان هستید، زمانی را به بهترین دوستتان اختصاص بدهید.
مسئولیتپذیر باشید
شما مسئول تصمیماتی هستید که میگیرید. اگر یاد بگیرید خود را مسئول ناکامیها و اشتباهات در زندگی بدانید انتظارات غیرمنطقی نسبت به دیگران نخواهید داشت و این کلید آرامش درونی است. توقع و انتظار ذهن را آشفته میکند. مسئولیتپذیری به بلوغ نیاز دارد و گاهی کار بسیار سختی است. بااینحال نتیجه نهایی آن به سختیاش میارزد.
علاوه بر این، تلاش کنید انتقادپذیر باشید. البته قرار نیست به دیگران اجازه بدهید شما را تحقیر کنند یا زیر سوال ببرند اما گشوده بودن به روی انتقاد و بازخورد کمک میکند نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و برای بهبود آنها قدم بردارید.
خودتان را ببخشید
اشتباهات گذشتهتان شما را تعریف نمیکنند. اجازه ندهید یک تجربه ناکام همه تصمیمات شما را تحت تاثیر قرار بدهد و توانایی ریسک کردن و قدم برداشتن برای خواستههایتان را از شما بگیرد. برای دستیابی به آرامش درون خودتان را ببخشید و بر روی خطاهای خود تمرکز نکنید. در بسیاری از اوقات همین خطاها از شما فردی قویتر و آگاهتر میسازند. در آینده نیز شما فردی از خطا و اشتباه نخواهید بود. به آنها به چشم تجربهای برای پیشرفت نگاه کنید.
دیگران را ببخشید
وقتی مورد ظلم، بیانصافی یا بیتوجهی قرار میگیریم کاملا عادی است که هیجانات منفی از جمله خشم را تجربه کنیم. این خشم باید در زمان مناسب و بهشکلی کارآمد ابزار شود. نگه داشتن آن در خود و تبدیل آن به نفرت و کینهای غیرقابل کنترل تنها به خود ما آسیب میزند: آرامش درونیمان را مختل میکند، خوابمان را به هم میزند و سلامت جسمانی و روانی ما را تهدید میکند. (اضطراب، افسردگی، ناراحتیهای گوارشی و معده و کاهش سلامت قلب) بنابراین دیگران را ببخشید نه برای اینکه آنها مستحق بخشیده شدن هستند، بلکه چون شما لایق آرامش درونی هستید.
خودشفقتی را یاد بگیرید
خودشفقتی یعنی با خودتان مهربان باشید و خود را دوست بدارید. از سلامت جسمانی، عاطفی، روانی و معنوی خود مراقبت کنید. وقتی برای خود ارزش قائل میشوید این پیام را به دیگران انتقال میدهید که شما قابل احترام و ارزشمند هستید. بنابراین دیگران نیز رفتاری محترمانه نسبت به شما خواهند داشت. شادی و آرامش در زندگی وابسته به روابط اجتماعی ماست و با خودشفقتی میتوانید مستقیم و غیرمستقیم به آرامش خود کمک کنید.
پذیرش را در خود پرورش دهید
باور کنید یا نه، بخشی از زندگی از کنترل شما خارج است. حتی وقتی تمام تواناییتان را به کار میگیرید باز هم نمیتوانید موفقیت صددرصدی خود را پیشبینی کنید. ما، زندگی و شرایط هرگز ایدهآل و کامل نیست. آنچه ما به آن نیاز داریم یک زندگی به اندازه کافی خوب است. بنابراین تلاش کنید خودتان را و هرچه که نمیتوانید تغییر بدهید بپذیرید. پذیرش نقش قابل توجهی در دستیابی به آرامش درونی دارد.
به زندگیتان نظم ببخشید
یک برنامه کلی و واقعگرایانه برای دستیابی به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود داشته باشید و طبق آن پیش بروید. محیط اطراف خود را خلوت کنید، وسایلتان را منظم بچینید و اجازه ندهید آلودگی و بههمریختگی تمرکز شما را بر هم بزند. هرچه اطرافتان منظمتر و سادهتر باشد پیدا کردن آرامش درونی برای شما آسانتر خواهد بود.
خودابرازی را بیاموزید
خودبیانگری یا خودابرازی (به انگلیسی: Self-Expression) به توانایی ابراز خودمان همانطور که هستیم گفته میشود. آرامش درونی منبع خلاقیت ماست و با دستیابی به آن میتوانیم خود منحصربهفرد و خلاقمان را ابراز کنیم. برای شروع میتوانید از ساختن کارهای هنری با دستهایتان شروع کنید. برای نمونه سفالگری یا هر هنر دیگری که خلاقیت شما را آزاد میکند را انتخاب کنید و بر روی انجام آن متمرکز شوید. به مسیر و فرایند توجه کنید، نتیجه نهایی اهمیتی ندارد. شما قرار نیست به پیکاسو یا موزارت تبدیل شوید بلکه تنها قصد دارید به آرامش درون خود دست پیدا کنید.
چگونه به آرامش درونی دست پیدا نمیکنیم؟
شاید دستیابی به آرامش درونی در حال حاضر دغدغه شما نباشد اما رفتارهایی وجود دارد که با انجام آنها ضد آرامش عمل میکنید. درواقع بعضی از عادات در شما میتواند اضطراب را به زندگیتان بیاورد و آن را دائما تشدید کند. بعضی از این موارد را میخوانیم:
1. شبکههای اجتماعی (سوشال مدیا)
اگر میخواهید آرامش درون را برای همیشه از دست بدهید زمان خود را در شبکههای اجتماعی سپری کنید! تحقیقات نشان میدهد استفاده طولانیمدت و مکرر از تلفن همراه و در رسانههای اجتماعی تغییرات فیزیولوژیکی در مغز ایجاد میکند و بهمرور قدرت توجه انتخابی را از بین میبرد. همچنین مقایسه کردن دائمی خود با تصاویر ایدهآل شبکههای اجتماعی، آثار مخربی بر روی سلامت روان دارد. بهعلاوه اسکن مغزی افرادی که زمان زیادی را در سوشال مدیا سپری میکنند شبیه به افراد معتاد به مواد مخدر یا قمار است!
2. خطاهای شناختی
یکی دیگر از موانع دستیابی به آرامش درون، خطاهای شناختی هستند. خطاهای شناختی وقتی اتفاق میافتند که ما توان پذیرش واقعیتها یا مواجهه با آنها را در خود نمیبینیم. در نتیجه ذهن ما در مواجهه با این واقعیات دچار تحریف میشود. برای مثال فاجعهسازی یکی از این تحریفهای شناختی است. این خطا وقتی اتفاق میافتد که اثر و نتیجه یک اتفاق را بسیار شدیدتر از آنچه واقعا هست ارزیابی میکنیم. چنین تحریفی میتواند آرامش درونی ما را کاملا بر هم بزند.
3. سختگیری بیش از اندازه
به قول حافظ شیرازی: «سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش!» سختکوشی یک ویژگی تحسینشده است اما وقتی از حد و حدود خود خارج شود و همه ابعاد زندگی را زیر ذرهبین بگیرد میتواند مانعی در رسیدن به آرامش درون باشد. بنابراین بیشتر بخوابید، بهینهتر کار کنید، فیلمهای خندهدار ببینید و اوقاتی را با خانواده خود بگذرانید.
چرا آرامش درونی نداریم؟
گاهی علیرغم تلاشهای بسیار برای دستیابی به آرامش درون، نتیجهای نمیگیریم. اگر در چنین شرایطی گرفتار شدهاید ممکن است علت نداشتن آرامش درونی شما یکی از موارد زیر باشد:
- وقتی سر خود را بیش از اندازه شلوغ میکنید و مسئولیتهایی بیش از توانایی فیزیکی، روانی و زمانی خود میپذیرید آرامش درون خود را به خطر میاندازید و از آن فاصله میگیرید. بنابراین بد نیست کمی سرعت زندگی را کم کنید. مطمئن باشید با آرامش بیشتر کار کردن آسیبی به شما نمیزند.
- ارتباط با افراد سمی و نامناسب آرامش درون را مختل میکند. اگرچه دوستان همراه و خانواده حمایتگر میتوانند نقش بهسزایی در سلامت روانی و آرامش درونی داشته باشند اما تنهایی و جستجو برای یافتن افراد مناسب بسیار بهتر از وقتگذرانی با اشخاص نامناسب با رفتارهای سمی و آسیبزننده است.
- به تعویق انداختن کارها یکی دیگر از عوامل اضطرابزا و دشمن آرامش درون است. وقتی انجام کار را عقب میاندازید دائما به اضطراب خود اضافه میکنید. شما درواقع تمام زمانی را که میتوانستید کارها را انجام بدهید اما ندادهاید از دست میدهید. اهمالکاری احتمالا به دلیل ترس از موقعیتهای جدید و ناشناخته اتفاق میافتد اما برای غلبه بر آن باید به خود یادآوری کنید با عقبنشینی کاری از پیش نمیرود و تنها به خودتان آسیب میزنید.
- ترس از شکست یا ترس از موفقیت آخرین دشمن آرامش درون است. وقتی از نتیجه نهایی کار میترسید اقدامی نمیکنید اما انرژی شما بر موضوع نامناسب، یعنی خود ترس متمرکز میشود. محافظهکاری و مراقبت تا حدی خوب و پسندیده است اما وقتی بیش از اندازه باشد از انجام کارهای مهم و ریسک کردن سر باز میزنیم و دائما موقعیت رشد را از خود میگیریم. علاوه بر این آرامش درونیمان نیز مختل خواهد شد.
آرامش درون از نظر مولانا
در توصیف آرامش درون مولانا به تعلقات تاثیر آنها در زندگی ما اشاره میکند. این عارف و شاعر بزرگ معتقد است اگر وابستگیهایمان به زندگی را کم کنیم و به این باور برسیم که همهچیز در نهایت از دست میرود و ما مالک هیچچیز نیستیم به آرامش درون دست پیدا خواهیم کرد. همچنین مولانا آرامش را درونی و بیارتباط به محیط بیرون میداند.
کلام آخر
دستیابی به آرامش درون یکشبه اتفاق نمیافتد و ساده نیست. همچنین هر راهکاری برای رسیدن به آرامش برای همه ما نتیجه یکسانی ندارد. بااینحال هر فردی درنهایت میتواند با تلاش، پیگیری، برنامهریزی و تمرین آرامش درونی را به دست بیاورد. اگر احساس میکنید کنترل شرایط از دست شما خارج است و به کمک نیاز دارید حتما از یک درمانگر باتجربه کمک بگیرید.
عالی بود وکامل 🤩🤩🤩